نمیدونم چی بگم راستش کمی از رفتار غیر کلیشه ای فیلم تعجب کردم نمیگم چه رفتاری چون اسپویل میشه ولی غیر قابل چشم پوشی کردن است کپی برداری این فیلم از سریال stranger things و فیلم IT ولی به هر حال دیدنش پیشنهاد میشه ولی حواستون حتما باشه که این فیلم ترسناک نیست یک حالت معمایی قشنگی داره ولی اصلا در ژانر ترسناک طبقه بندی نمیشه
من خوشم اومد هم از فضا سازی دهه 80 فیلم هم از تم معمایی خوبی که داشت
هر چقدر که پایان یک فیلم خوب باشه اگر خود اون فیلم چرت و پرت محض باشه به هیچ دردی نمیخوره توی تله فیلمساز لطفا گرفتار نشید فیلمساز خودش فهمیده چه گندی زده و چه فیلم افتضاحی تحویل مخاطب داده با خودش گفته چجوری این گند رو جمع کنیم؟ آهان یک پایان کلیف هنگری قرار میدیم و فیلم رو تموم میکنیم مخاطب عام هم با خودش چی میگه؟ هیچی چون پایان یک پایان غافلگیر کننده است مخاطب کف و خون قاطی میکنه و کل این 2 ساعت زجر آور لعنتی از یادش میره و فقط به تکه گوشت ( ولی شرمنده ام فیلمساز خر داغ کرده اون هم چه خری) شدیدا خوش بویی که برای یک لحظه از جلوی دماغش عبور کرده فکر میکنه چرا؟ چون فیلمساز با زیرکی سکانس مخاطب افکن خودش رو در آخر فیلم قرار داده تا کل آشغالی که ساخته از یاد مخاطب ببره و فقط اون لحظه به ظاهر زیبا در یاد مخاطب باقی بمونه فقط یک لحظه با خودتون فکر کنید اگر این سکانس پایانی گول زننده وسط فیلم قرار میگرفت باز هم میگفتید اُه اُه چه پایان خفنی؟ قطعا خیر
پس لطفا رو راست باشید فیلم شدیدا فیلم بدیه
حتما دیدنش پیشنهاد میشه
مخصوصا برای اون دوستانی که انتقاد دارن که چرا کشور ما با آمریکا ارتباط نداره ببینن تا بفهمن برای آمریکا متحد و این حرف ها اصلا مهم نیست چیزی که براش مهمه منافعش هست حتی اگر اون منافع به قیمت نابودی کشوری مثل کره به دست بیاد
فکر کنید سفیر یک کشور بیگانه میاد و برای عالی ترین مقام کشور کره خط و نشون میکشه و البته کره ای ها هم شرف داشتن و جلوش ایستادن
جالبه ملل مختلف تازه به حرف 40 سال قبل ما رسیدن
میخواهم پانکراست را بخورم شاید در نگاه اول یک اسم عجیب برای یک انیمه باشد ولی وقتی با دنیای انیمه آشنا باشید میدانید که خیر اصلا هم این اسم عجیب و غریب نیست فقط یک انیمه میتواند همچین احساسات پاک و نابی را در یک محتوای بصری عاشقانه ارائه و یک اسم عجیب هم ضمیمه اش کند در هیچ مدیوم دیگری همچین مقداری از احساسات رو نمیتوانیم مشاهده کنیم بگذریم همیشه قدری باید از انیمه تعریف کنم چون خیلی در کشور ما این مدیوم مظلوم است و به خاطر ظاهر شاید کمی غیر جدیش خیلی ها از خیر تجربه کردنش میگذرند
حالا چرا همچین اسمی برای این انیمه انتخاب شده؟ اگر انیمه رو دیده باشید میدونید که دختر قصه ما سرطان پانکراس داره و چند وقت دیگه میمیره ولی خیلی تقدیر آلود وقتی که دختر رفته بیمارستان برای مراحل درمان و آزمایشاتش عجیب و غریب ترین و تنها ترین پسر همکلاسش در مدرسه که از قضا اون هم دقیقا در همون روز و ساعت به بیمارستان رفته و علاقه شدیدی هم به مطالعه به دلیل تنهایی زیاد و درونگرا بودن داره کتاب خاطرات دختر رو روی زمین بیمارستان میبینه و شروع میکنه به خوندن و متوجه بیماری دختر میشه بعداز این حادثه دختر سر میرسه و میفهمه که پسر از رازش با خبر شده و دختر که بیماریش رو از تمام دوستان مدرسه اش مخفی کرده بود تصمیم میگیره با پسر وارد ارتباط دوستی بشه و خودش رو وارد کتاب خونه ای میکنه که پسر اونجا کار میکنه و طرح رفاقت با پسر رو میریزه و این رابطه انقدر عمیق و عمیق و عمیق تر میشه که باعث میشه پسر در زمانی که در کافی شاپ منتظر دختر هست در پیامکی به دختر میگه میخواهم پانکراست را بخورم یعنی میخواهم مریضیت را به جان بخرم تا مرگت را نبینم تا تو همیشه زنده بمانی و من نباشم ولی خب اونجور که دختر و پسر فکر میکردند دختر از سرطان پانکراس نمیمیرد بله عجیب است حدود 70 دقیقه ما فکر میکنیم انیمه در یک سکانس ناراحت کننده توی بیمارستان تموم بشه ولی خیر اشتباه کرده اید فکر میکنید وادی انیمه انقدر کلیشه ای و هالیوودی است؟ نه دختر در یک درام شوکه کننده در راه قرار با پسر توی کافی شاپ قبل از خوندن این پیامک عجیب و عاشقانه و قبل از رسیدن به قرار عاشقانه اش با پسر به وسیله چاقوی یک ولگرد کشته میشه بله نه از سرطان پانکراس بلکه به دست یک ولگرد لعنتی دقیقا چیزی که همیشه در زندگی واقعی باهاش سر و کار داریم وقایع اونجوری که انتظار داریم پیش نمیرن اونجوری که برنامه ریختیم به وقوع نمیپیوندن تمام طول مدت بیننده و دو شخصیت اصلی انیمه فکر میکنن که میدونن دختر چگونه خواهد مرد ولی انیمه تلنگری عجیب به بیننده میزنه خیر هیچکس در زندگی نمیدونه چجوری خواهد مرد برای همین اسم کتاب خاطرات دختر زندگی همراه مرگ گذاشته شده چون همه هر لحظه به مرگشون دارن نزدیک و نزدیک تر میشن و عمرشون مثل یک ساعت شنی داره دانه دانه به دره زمان ریخته میشه و به اتمام میرسه بله مرگ خیلی غیر منتظره و ناگهانی است به حدی که حتی شاید مجالی برای خواندن یک پیامک عجیب عاشقانه هم نباشد
خب دیگه دختر مرد قصه تموم شده ولی به طور عجیبی هنوز 30 دقیقه از انیمه باقی مانده و بیننده با خودش میگه باشه این 30 دقیقه به طور خیلی غمناکی باید اختصاص پیدا کنه به گریه و زاری برای یک دختر مظلوم از دست رفته ولی خیر باز هم اشتباه میکنید دختر دفترچه خاطراتش را برای پسر به یادگار گذارده و یک نامه به شدت عاطفی در این دفترچه برای پسر نوشته که تیر آخر رو برای تغییر شخصیت غیر اجتمایی پسر میزنه و برای همیشه روحیات و خُلقیاتش رو تغییر میده و در دفترچه یک نامه دیگه برای دوست صمیمیش نوشته که وظیفه رسوندنش به اون دوست به پسر سپرده میشه خب باز هم بیننده میگه دیگه تمومه نامه رو میرسونه دوست صمیمی میاد و خیلی کلیشه ای میگه که دوستم رو نمیبخشمش که مریضیش رو ازم پنهان کرده و گذروندن اوقات بیشتر باهاش رو ازم دریغ کرده و میره ولی باز هم خیر پسر که شخصیتش تغییر کرده دست دوستی به دوست صمیمی دختر میده و کی از این فرد بهتر برای شروع یک ارتباط عاطفی
دو نفری که عاشقانه دختر رو دوست داشتن افرادی ایده آل برای آغاز یک زندگی مشترک هستن تا با یاد و خاطره عزیز ترین فرد زندگیشون یک زندگی جدید با شخصیت های جدید شروع کنند تا معلوم بشه هیچ چیز در زندگی تصادفی نیست بله از اول هم تقدیر اینگونه بود که یک رابطه عجیب بر پایه یک فرد مشترک از دست رفته شکل بگیره تا بفهمیم زندگی کوتاه تر از چیزی است که برای چیزی جز عشق و محبت تلف شود چون کی از لحظه بعدش خبر داره به قول دختر مرگ برای هر دومون صدق میکنه
عالی
نبینید به نظرم
من خوشم اومد هم از فضا سازی دهه 80 فیلم هم از تم معمایی خوبی که داشت
چرت و پرت
فاقد ارزش
پس لطفا رو راست باشید فیلم شدیدا فیلم بدیه
مخصوصا برای اون دوستانی که انتقاد دارن که چرا کشور ما با آمریکا ارتباط نداره ببینن تا بفهمن برای آمریکا متحد و این حرف ها اصلا مهم نیست چیزی که براش مهمه منافعش هست حتی اگر اون منافع به قیمت نابودی کشوری مثل کره به دست بیاد
فکر کنید سفیر یک کشور بیگانه میاد و برای عالی ترین مقام کشور کره خط و نشون میکشه و البته کره ای ها هم شرف داشتن و جلوش ایستادن
جالبه ملل مختلف تازه به حرف 40 سال قبل ما رسیدن
میخواهم پانکراست را بخورم شاید در نگاه اول یک اسم عجیب برای یک انیمه باشد ولی وقتی با دنیای انیمه آشنا باشید میدانید که خیر اصلا هم این اسم عجیب و غریب نیست فقط یک انیمه میتواند همچین احساسات پاک و نابی را در یک محتوای بصری عاشقانه ارائه و یک اسم عجیب هم ضمیمه اش کند در هیچ مدیوم دیگری همچین مقداری از احساسات رو نمیتوانیم مشاهده کنیم بگذریم همیشه قدری باید از انیمه تعریف کنم چون خیلی در کشور ما این مدیوم مظلوم است و به خاطر ظاهر شاید کمی غیر جدیش خیلی ها از خیر تجربه کردنش میگذرند
حالا چرا همچین اسمی برای این انیمه انتخاب شده؟ اگر انیمه رو دیده باشید میدونید که دختر قصه ما سرطان پانکراس داره و چند وقت دیگه میمیره ولی خیلی تقدیر آلود وقتی که دختر رفته بیمارستان برای مراحل درمان و آزمایشاتش عجیب و غریب ترین و تنها ترین پسر همکلاسش در مدرسه که از قضا اون هم دقیقا در همون روز و ساعت به بیمارستان رفته و علاقه شدیدی هم به مطالعه به دلیل تنهایی زیاد و درونگرا بودن داره کتاب خاطرات دختر رو روی زمین بیمارستان میبینه و شروع میکنه به خوندن و متوجه بیماری دختر میشه بعداز این حادثه دختر سر میرسه و میفهمه که پسر از رازش با خبر شده و دختر که بیماریش رو از تمام دوستان مدرسه اش مخفی کرده بود تصمیم میگیره با پسر وارد ارتباط دوستی بشه و خودش رو وارد کتاب خونه ای میکنه که پسر اونجا کار میکنه و طرح رفاقت با پسر رو میریزه و این رابطه انقدر عمیق و عمیق و عمیق تر میشه که باعث میشه پسر در زمانی که در کافی شاپ منتظر دختر هست در پیامکی به دختر میگه میخواهم پانکراست را بخورم یعنی میخواهم مریضیت را به جان بخرم تا مرگت را نبینم تا تو همیشه زنده بمانی و من نباشم ولی خب اونجور که دختر و پسر فکر میکردند دختر از سرطان پانکراس نمیمیرد بله عجیب است حدود 70 دقیقه ما فکر میکنیم انیمه در یک سکانس ناراحت کننده توی بیمارستان تموم بشه ولی خیر اشتباه کرده اید فکر میکنید وادی انیمه انقدر کلیشه ای و هالیوودی است؟ نه دختر در یک درام شوکه کننده در راه قرار با پسر توی کافی شاپ قبل از خوندن این پیامک عجیب و عاشقانه و قبل از رسیدن به قرار عاشقانه اش با پسر به وسیله چاقوی یک ولگرد کشته میشه بله نه از سرطان پانکراس بلکه به دست یک ولگرد لعنتی دقیقا چیزی که همیشه در زندگی واقعی باهاش سر و کار داریم وقایع اونجوری که انتظار داریم پیش نمیرن اونجوری که برنامه ریختیم به وقوع نمیپیوندن تمام طول مدت بیننده و دو شخصیت اصلی انیمه فکر میکنن که میدونن دختر چگونه خواهد مرد ولی انیمه تلنگری عجیب به بیننده میزنه خیر هیچکس در زندگی نمیدونه چجوری خواهد مرد برای همین اسم کتاب خاطرات دختر زندگی همراه مرگ گذاشته شده چون همه هر لحظه به مرگشون دارن نزدیک و نزدیک تر میشن و عمرشون مثل یک ساعت شنی داره دانه دانه به دره زمان ریخته میشه و به اتمام میرسه بله مرگ خیلی غیر منتظره و ناگهانی است به حدی که حتی شاید مجالی برای خواندن یک پیامک عجیب عاشقانه هم نباشد
خب دیگه دختر مرد قصه تموم شده ولی به طور عجیبی هنوز 30 دقیقه از انیمه باقی مانده و بیننده با خودش میگه باشه این 30 دقیقه به طور خیلی غمناکی باید اختصاص پیدا کنه به گریه و زاری برای یک دختر مظلوم از دست رفته ولی خیر باز هم اشتباه میکنید دختر دفترچه خاطراتش را برای پسر به یادگار گذارده و یک نامه به شدت عاطفی در این دفترچه برای پسر نوشته که تیر آخر رو برای تغییر شخصیت غیر اجتمایی پسر میزنه و برای همیشه روحیات و خُلقیاتش رو تغییر میده و در دفترچه یک نامه دیگه برای دوست صمیمیش نوشته که وظیفه رسوندنش به اون دوست به پسر سپرده میشه خب باز هم بیننده میگه دیگه تمومه نامه رو میرسونه دوست صمیمی میاد و خیلی کلیشه ای میگه که دوستم رو نمیبخشمش که مریضیش رو ازم پنهان کرده و گذروندن اوقات بیشتر باهاش رو ازم دریغ کرده و میره ولی باز هم خیر پسر که شخصیتش تغییر کرده دست دوستی به دوست صمیمی دختر میده و کی از این فرد بهتر برای شروع یک ارتباط عاطفی
دو نفری که عاشقانه دختر رو دوست داشتن افرادی ایده آل برای آغاز یک زندگی مشترک هستن تا با یاد و خاطره عزیز ترین فرد زندگیشون یک زندگی جدید با شخصیت های جدید شروع کنند تا معلوم بشه هیچ چیز در زندگی تصادفی نیست بله از اول هم تقدیر اینگونه بود که یک رابطه عجیب بر پایه یک فرد مشترک از دست رفته شکل بگیره تا بفهمیم زندگی کوتاه تر از چیزی است که برای چیزی جز عشق و محبت تلف شود چون کی از لحظه بعدش خبر داره به قول دختر مرگ برای هر دومون صدق میکنه