نمیدونم چی بگم راستش کمی از رفتار غیر کلیشه ای فیلم تعجب کردم نمیگم چه رفتاری چون اسپویل میشه ولی غیر قابل چشم پوشی کردن است کپی برداری این فیلم از سریال stranger things و فیلم IT ولی به هر حال دیدنش پیشنهاد میشه ولی حواستون حتما باشه که این فیلم ترسناک نیست یک حالت معمایی قشنگی داره ولی اصلا در ژانر ترسناک طبقه بندی نمیشه
من خوشم اومد هم از فضا سازی دهه 80 فیلم هم از تم معمایی خوبی که داشت
میخواهم پانکراست را بخورم شاید در نگاه اول یک اسم عجیب برای یک انیمه باشد ولی وقتی با دنیای انیمه آشنا باشید میدانید که خیر اصلا هم این اسم عجیب و غریب نیست فقط یک انیمه میتواند همچین احساسات پاک و نابی را در یک محتوای بصری عاشقانه ارائه و یک اسم عجیب هم ضمیمه اش کند در هیچ مدیوم دیگری همچین مقداری از احساسات رو نمیتوانیم مشاهده کنیم بگذریم همیشه قدری باید از انیمه تعریف کنم چون خیلی در کشور ما این مدیوم مظلوم است و به خاطر ظاهر شاید کمی غیر جدیش خیلی ها از خیر تجربه کردنش میگذرند
حالا چرا همچین اسمی برای این انیمه انتخاب شده؟ اگر انیمه رو دیده باشید میدونید که دختر قصه ما سرطان پانکراس داره و چند وقت دیگه میمیره ولی خیلی تقدیر آلود وقتی که دختر رفته بیمارستان برای مراحل درمان و آزمایشاتش عجیب و غریب ترین و تنها ترین پسر همکلاسش در مدرسه که از قضا اون هم دقیقا در همون روز و ساعت به بیمارستان رفته و علاقه شدیدی هم به مطالعه به دلیل تنهایی زیاد و درونگرا بودن داره کتاب خاطرات دختر رو روی زمین بیمارستان میبینه و شروع میکنه به خوندن و متوجه بیماری دختر میشه بعداز این حادثه دختر سر میرسه و میفهمه که پسر از رازش با خبر شده و دختر که بیماریش رو از تمام دوستان مدرسه اش مخفی کرده بود تصمیم میگیره با پسر وارد ارتباط دوستی بشه و خودش رو وارد کتاب خونه ای میکنه که پسر اونجا کار میکنه و طرح رفاقت با پسر رو میریزه و این رابطه انقدر عمیق و عمیق و عمیق تر میشه که باعث میشه پسر در زمانی که در کافی شاپ منتظر دختر هست در پیامکی به دختر میگه میخواهم پانکراست را بخورم یعنی میخواهم مریضیت را به جان بخرم تا مرگت را نبینم تا تو همیشه زنده بمانی و من نباشم ولی خب اونجور که دختر و پسر فکر میکردند دختر از سرطان پانکراس نمیمیرد بله عجیب است حدود 70 دقیقه ما فکر میکنیم انیمه در یک سکانس ناراحت کننده توی بیمارستان تموم بشه ولی خیر اشتباه کرده اید فکر میکنید وادی انیمه انقدر کلیشه ای و هالیوودی است؟ نه دختر در یک درام شوکه کننده در راه قرار با پسر توی کافی شاپ قبل از خوندن این پیامک عجیب و عاشقانه و قبل از رسیدن به قرار عاشقانه اش با پسر به وسیله چاقوی یک ولگرد کشته میشه بله نه از سرطان پانکراس بلکه به دست یک ولگرد لعنتی دقیقا چیزی که همیشه در زندگی واقعی باهاش سر و کار داریم وقایع اونجوری که انتظار داریم پیش نمیرن اونجوری که برنامه ریختیم به وقوع نمیپیوندن تمام طول مدت بیننده و دو شخصیت اصلی انیمه فکر میکنن که میدونن دختر چگونه خواهد مرد ولی انیمه تلنگری عجیب به بیننده میزنه خیر هیچکس در زندگی نمیدونه چجوری خواهد مرد برای همین اسم کتاب خاطرات دختر زندگی همراه مرگ گذاشته شده چون همه هر لحظه به مرگشون دارن نزدیک و نزدیک تر میشن و عمرشون مثل یک ساعت شنی داره دانه دانه به دره زمان ریخته میشه و به اتمام میرسه بله مرگ خیلی غیر منتظره و ناگهانی است به حدی که حتی شاید مجالی برای خواندن یک پیامک عجیب عاشقانه هم نباشد
خب دیگه دختر مرد قصه تموم شده ولی به طور عجیبی هنوز 30 دقیقه از انیمه باقی مانده و بیننده با خودش میگه باشه این 30 دقیقه به طور خیلی غمناکی باید اختصاص پیدا کنه به گریه و زاری برای یک دختر مظلوم از دست رفته ولی خیر باز هم اشتباه میکنید دختر دفترچه خاطراتش را برای پسر به یادگار گذارده و یک نامه به شدت عاطفی در این دفترچه برای پسر نوشته که تیر آخر رو برای تغییر شخصیت غیر اجتمایی پسر میزنه و برای همیشه روحیات و خُلقیاتش رو تغییر میده و در دفترچه یک نامه دیگه برای دوست صمیمیش نوشته که وظیفه رسوندنش به اون دوست به پسر سپرده میشه خب باز هم بیننده میگه دیگه تمومه نامه رو میرسونه دوست صمیمی میاد و خیلی کلیشه ای میگه که دوستم رو نمیبخشمش که مریضیش رو ازم پنهان کرده و گذروندن اوقات بیشتر باهاش رو ازم دریغ کرده و میره ولی باز هم خیر پسر که شخصیتش تغییر کرده دست دوستی به دوست صمیمی دختر میده و کی از این فرد بهتر برای شروع یک ارتباط عاطفی
دو نفری که عاشقانه دختر رو دوست داشتن افرادی ایده آل برای آغاز یک زندگی مشترک هستن تا با یاد و خاطره عزیز ترین فرد زندگیشون یک زندگی جدید با شخصیت های جدید شروع کنند تا معلوم بشه هیچ چیز در زندگی تصادفی نیست بله از اول هم تقدیر اینگونه بود که یک رابطه عجیب بر پایه یک فرد مشترک از دست رفته شکل بگیره تا بفهمیم زندگی کوتاه تر از چیزی است که برای چیزی جز عشق و محبت تلف شود چون کی از لحظه بعدش خبر داره به قول دختر مرگ برای هر دومون صدق میکنه
از اسم فیلم شروع میکنیم جاسوس من وقتی فیلم شروع میشه و به یک چهارم پایانی فیلم میرسیم یهو به خودمون میایم و میبینیم فیلم هر چیزی بوده بجز یک فیلم جاسوسی، من انتظار ندارم یک فیلم پیچیده جاسوسی ببینم چون ژانر فیلم کمدی است ولی آخه حتی کمدی هم نمیبینیم یک سری صحنه های جلف بدون حتی مقداری فان و خوشگذرانی برای بیننده وقتی اسم فیلم جاسوس من است انتظار نداریم که یهو توی یک چرخش عجیب و غریب یک مستند شوهر یابی مشاهده کنیم فیلم بیشتر از اینکه کمدی یا خانوادگی یا حتی جاسوسی باشه تبدیل شده به یک فضایی که یک بچه میخواد با سؤاستفاده از موقعیت شوهری برای مادرش دست و پا کنه درصورتی که اسم فیلم جاسوس من است یعنی چی؟ یعنی سازندگان از این نامگذاری از پایه اشتباه چه هدفی داشتن؟
ما حداقل باید 2 داستان در فیلم نظاره میکردیم یک داستان پایه و اصلی که شخصیت اصلی برای اون به مأموریت فرستاده شده و یک داستان فرعی که دختر بچه از شخصیت اصلی یک خرده جاسوسی نه چندان مهم بخواد نه اینکه شخصیت اصلی رو ببره مدرسش یا ببرتش قدم زنی یا نمایشگاه نقاشی های افتضاح از کودن بودن شخصیت اصلی فیلم هم نگم که خیلی اوضاع خرابه طرف کاملا میدونه هدف دختر بچه چیه ولی ذره ای مقاومت در مقابل این نقشه بچه از شخصیت اصلی فیلم نمیبینیم من نمیگم پایان داستان به جایی که رسیده نباید میرسید ولی حداقل یکم خیوشتنداری از شخصیت اصلی انتظار میرفت از داستان اصلی فیلم هم که نمیشه حرفی زد واقعا چی میشه گفت آخه اون فلش که انقدر مهم بود برای چی باید فقط 20 دقیقه بهش پرداخته بشه اون هم نه برای اینکه داستان اصلی و مأموریت شخصیت اصلی است برای اینکه مثلا یک اکشن فوق افتضاح توی فیلم ببینیم و عریضه خالی نباشه شخصیت های دیگه هم وضعیتشون خراب تر چیزی است فکر میکنید از هکر قصه و مادر دختر بچه بگیر تا دو مرد همجسنباز فیلم که بزور چپونده شدن توی فیلمنامه تا اشاره ای هم داشته باشن به این قشر تا بلکه سازندگان به فروش بیشتری هم برسن و تبلیغی هم برای این مورد دشمن خانواده داشته باشن سرطانی که این روز ها نه تنها به جان هالیوود افتاده بلکه متأسفانه به بازی های ویدئویی هم سرایت کرده تمی که باعث شده تا حتما در قصه شخصیت هایی با گرایشات شدید همجنسبازی ببینیم
موسیقی فیلم هم که اصلا به تم فیلم نیمخوره یعنی چون شخصیت اصلی داره با مافیای روسی میجنگه آهنگ روسی باید بشنویم؟ یا چون مأموریت تو فرانسه است باید موسیقی فرانسوی بشنویم؟ حتی ذره ای سلیقه هم در انتخاب ترک های موسیقی هم سازندگان نداشتند
به هر حال آخرین فیلم Dave Bautista این کشتی کج کار بازیگر شده به هیچ کسی توصیه نمیشه اگر میخواید یک فیلم اکشن کمدی با تم جاسوسی ببینید پیشنهاد میکنم انیمیشن UNDERRATED و کمتر دیده شده Spies in Disguise ببینید تا متوجه بشید که وقتی یک جاسوس همه فن حریف با یک آدم اشتباهی هم مسیر میشه چه لحظات فان و جالب و با مزه ای رو میتونه رقم بزنه و بیننده رو تا کجا میتونه سرگرم کنه
کسانی که فیلم های این مدلی زیاد دیده باشن مثل من اصلا قافلگیر نمیشن فیلم دستش کامل رو میشه و چیزی برای قافلگیری مخاطب نداره حداقل برای من نداشت ولی ارزش یک بار دیدن رو داشت
نبینید به نظرم
من خوشم اومد هم از فضا سازی دهه 80 فیلم هم از تم معمایی خوبی که داشت
چرت و پرت
فاقد ارزش
میخواهم پانکراست را بخورم شاید در نگاه اول یک اسم عجیب برای یک انیمه باشد ولی وقتی با دنیای انیمه آشنا باشید میدانید که خیر اصلا هم این اسم عجیب و غریب نیست فقط یک انیمه میتواند همچین احساسات پاک و نابی را در یک محتوای بصری عاشقانه ارائه و یک اسم عجیب هم ضمیمه اش کند در هیچ مدیوم دیگری همچین مقداری از احساسات رو نمیتوانیم مشاهده کنیم بگذریم همیشه قدری باید از انیمه تعریف کنم چون خیلی در کشور ما این مدیوم مظلوم است و به خاطر ظاهر شاید کمی غیر جدیش خیلی ها از خیر تجربه کردنش میگذرند
حالا چرا همچین اسمی برای این انیمه انتخاب شده؟ اگر انیمه رو دیده باشید میدونید که دختر قصه ما سرطان پانکراس داره و چند وقت دیگه میمیره ولی خیلی تقدیر آلود وقتی که دختر رفته بیمارستان برای مراحل درمان و آزمایشاتش عجیب و غریب ترین و تنها ترین پسر همکلاسش در مدرسه که از قضا اون هم دقیقا در همون روز و ساعت به بیمارستان رفته و علاقه شدیدی هم به مطالعه به دلیل تنهایی زیاد و درونگرا بودن داره کتاب خاطرات دختر رو روی زمین بیمارستان میبینه و شروع میکنه به خوندن و متوجه بیماری دختر میشه بعداز این حادثه دختر سر میرسه و میفهمه که پسر از رازش با خبر شده و دختر که بیماریش رو از تمام دوستان مدرسه اش مخفی کرده بود تصمیم میگیره با پسر وارد ارتباط دوستی بشه و خودش رو وارد کتاب خونه ای میکنه که پسر اونجا کار میکنه و طرح رفاقت با پسر رو میریزه و این رابطه انقدر عمیق و عمیق و عمیق تر میشه که باعث میشه پسر در زمانی که در کافی شاپ منتظر دختر هست در پیامکی به دختر میگه میخواهم پانکراست را بخورم یعنی میخواهم مریضیت را به جان بخرم تا مرگت را نبینم تا تو همیشه زنده بمانی و من نباشم ولی خب اونجور که دختر و پسر فکر میکردند دختر از سرطان پانکراس نمیمیرد بله عجیب است حدود 70 دقیقه ما فکر میکنیم انیمه در یک سکانس ناراحت کننده توی بیمارستان تموم بشه ولی خیر اشتباه کرده اید فکر میکنید وادی انیمه انقدر کلیشه ای و هالیوودی است؟ نه دختر در یک درام شوکه کننده در راه قرار با پسر توی کافی شاپ قبل از خوندن این پیامک عجیب و عاشقانه و قبل از رسیدن به قرار عاشقانه اش با پسر به وسیله چاقوی یک ولگرد کشته میشه بله نه از سرطان پانکراس بلکه به دست یک ولگرد لعنتی دقیقا چیزی که همیشه در زندگی واقعی باهاش سر و کار داریم وقایع اونجوری که انتظار داریم پیش نمیرن اونجوری که برنامه ریختیم به وقوع نمیپیوندن تمام طول مدت بیننده و دو شخصیت اصلی انیمه فکر میکنن که میدونن دختر چگونه خواهد مرد ولی انیمه تلنگری عجیب به بیننده میزنه خیر هیچکس در زندگی نمیدونه چجوری خواهد مرد برای همین اسم کتاب خاطرات دختر زندگی همراه مرگ گذاشته شده چون همه هر لحظه به مرگشون دارن نزدیک و نزدیک تر میشن و عمرشون مثل یک ساعت شنی داره دانه دانه به دره زمان ریخته میشه و به اتمام میرسه بله مرگ خیلی غیر منتظره و ناگهانی است به حدی که حتی شاید مجالی برای خواندن یک پیامک عجیب عاشقانه هم نباشد
خب دیگه دختر مرد قصه تموم شده ولی به طور عجیبی هنوز 30 دقیقه از انیمه باقی مانده و بیننده با خودش میگه باشه این 30 دقیقه به طور خیلی غمناکی باید اختصاص پیدا کنه به گریه و زاری برای یک دختر مظلوم از دست رفته ولی خیر باز هم اشتباه میکنید دختر دفترچه خاطراتش را برای پسر به یادگار گذارده و یک نامه به شدت عاطفی در این دفترچه برای پسر نوشته که تیر آخر رو برای تغییر شخصیت غیر اجتمایی پسر میزنه و برای همیشه روحیات و خُلقیاتش رو تغییر میده و در دفترچه یک نامه دیگه برای دوست صمیمیش نوشته که وظیفه رسوندنش به اون دوست به پسر سپرده میشه خب باز هم بیننده میگه دیگه تمومه نامه رو میرسونه دوست صمیمی میاد و خیلی کلیشه ای میگه که دوستم رو نمیبخشمش که مریضیش رو ازم پنهان کرده و گذروندن اوقات بیشتر باهاش رو ازم دریغ کرده و میره ولی باز هم خیر پسر که شخصیتش تغییر کرده دست دوستی به دوست صمیمی دختر میده و کی از این فرد بهتر برای شروع یک ارتباط عاطفی
دو نفری که عاشقانه دختر رو دوست داشتن افرادی ایده آل برای آغاز یک زندگی مشترک هستن تا با یاد و خاطره عزیز ترین فرد زندگیشون یک زندگی جدید با شخصیت های جدید شروع کنند تا معلوم بشه هیچ چیز در زندگی تصادفی نیست بله از اول هم تقدیر اینگونه بود که یک رابطه عجیب بر پایه یک فرد مشترک از دست رفته شکل بگیره تا بفهمیم زندگی کوتاه تر از چیزی است که برای چیزی جز عشق و محبت تلف شود چون کی از لحظه بعدش خبر داره به قول دختر مرگ برای هر دومون صدق میکنه
از اسم فیلم شروع میکنیم جاسوس من وقتی فیلم شروع میشه و به یک چهارم پایانی فیلم میرسیم یهو به خودمون میایم و میبینیم فیلم هر چیزی بوده بجز یک فیلم جاسوسی، من انتظار ندارم یک فیلم پیچیده جاسوسی ببینم چون ژانر فیلم کمدی است ولی آخه حتی کمدی هم نمیبینیم یک سری صحنه های جلف بدون حتی مقداری فان و خوشگذرانی برای بیننده وقتی اسم فیلم جاسوس من است انتظار نداریم که یهو توی یک چرخش عجیب و غریب یک مستند شوهر یابی مشاهده کنیم فیلم بیشتر از اینکه کمدی یا خانوادگی یا حتی جاسوسی باشه تبدیل شده به یک فضایی که یک بچه میخواد با سؤاستفاده از موقعیت شوهری برای مادرش دست و پا کنه درصورتی که اسم فیلم جاسوس من است یعنی چی؟ یعنی سازندگان از این نامگذاری از پایه اشتباه چه هدفی داشتن؟
ما حداقل باید 2 داستان در فیلم نظاره میکردیم یک داستان پایه و اصلی که شخصیت اصلی برای اون به مأموریت فرستاده شده و یک داستان فرعی که دختر بچه از شخصیت اصلی یک خرده جاسوسی نه چندان مهم بخواد نه اینکه شخصیت اصلی رو ببره مدرسش یا ببرتش قدم زنی یا نمایشگاه نقاشی های افتضاح از کودن بودن شخصیت اصلی فیلم هم نگم که خیلی اوضاع خرابه طرف کاملا میدونه هدف دختر بچه چیه ولی ذره ای مقاومت در مقابل این نقشه بچه از شخصیت اصلی فیلم نمیبینیم من نمیگم پایان داستان به جایی که رسیده نباید میرسید ولی حداقل یکم خیوشتنداری از شخصیت اصلی انتظار میرفت از داستان اصلی فیلم هم که نمیشه حرفی زد واقعا چی میشه گفت آخه اون فلش که انقدر مهم بود برای چی باید فقط 20 دقیقه بهش پرداخته بشه اون هم نه برای اینکه داستان اصلی و مأموریت شخصیت اصلی است برای اینکه مثلا یک اکشن فوق افتضاح توی فیلم ببینیم و عریضه خالی نباشه شخصیت های دیگه هم وضعیتشون خراب تر چیزی است فکر میکنید از هکر قصه و مادر دختر بچه بگیر تا دو مرد همجسنباز فیلم که بزور چپونده شدن توی فیلمنامه تا اشاره ای هم داشته باشن به این قشر تا بلکه سازندگان به فروش بیشتری هم برسن و تبلیغی هم برای این مورد دشمن خانواده داشته باشن سرطانی که این روز ها نه تنها به جان هالیوود افتاده بلکه متأسفانه به بازی های ویدئویی هم سرایت کرده تمی که باعث شده تا حتما در قصه شخصیت هایی با گرایشات شدید همجنسبازی ببینیم
موسیقی فیلم هم که اصلا به تم فیلم نیمخوره یعنی چون شخصیت اصلی داره با مافیای روسی میجنگه آهنگ روسی باید بشنویم؟ یا چون مأموریت تو فرانسه است باید موسیقی فرانسوی بشنویم؟ حتی ذره ای سلیقه هم در انتخاب ترک های موسیقی هم سازندگان نداشتند
به هر حال آخرین فیلم Dave Bautista این کشتی کج کار بازیگر شده به هیچ کسی توصیه نمیشه اگر میخواید یک فیلم اکشن کمدی با تم جاسوسی ببینید پیشنهاد میکنم انیمیشن UNDERRATED و کمتر دیده شده Spies in Disguise ببینید تا متوجه بشید که وقتی یک جاسوس همه فن حریف با یک آدم اشتباهی هم مسیر میشه چه لحظات فان و جالب و با مزه ای رو میتونه رقم بزنه و بیننده رو تا کجا میتونه سرگرم کنه