پانصد سال پس از نبرد اهریمنان، هو زی، کودکی یتیم که در دامنهی کوهستان روزگار میگذراند، ناخواسته گنجینهای باستانی و رمزآلود را فرو میبلعد. از قضا، وی بناچار با چی شیاو شوان، فرمانروای اهریمنان، همسفر میگردد تا گوهری افسانهای را بازیابند. این سفر پرمخاطره، آنان را به رازگشایی از رویدادهای سهمگین پانصد سال پیش رهنمون میسازد. در این هنگام، ارتش اهریمنی از خواب گران برمیخیزد تا آتش جنگ را بار دیگر زبانه کشیده و انتقام خونهای ریخته را بستاند.
در سال 2000، سو-جئونگ اولین عشق خود، "اژدهای سیاه" را در یک بازی آنلاین ملاقات کرد. اما معلوم شد که او یک فاجعه مد با تخیل نوجوانانه است، یک دانش آموز متوسطه واقعی! ده سال به سرعت جلو می رود، و رئیس جدید و جوانتر او به طرز عجیبی آشنا به نظر می رسد. آیا او میتواند همان «اژدهای سیاه» باشد که در گذشته بازیهای آنلاین خود پشت سر گذاشته است؟
در شهر جاودانه ماکوندو، هفت نسل از خانواده بوئندیا به عشق، فراموشی و گریزناپذیری گذشته خود - و سرنوشت خود پی میبرند.
مغازه نور هر شب کوچه تاریک را روشن می کند و پذیرای مشتریان است. حتی اگر فقط برای یک مشتری باشد، صاحب سرسخت مغازه را باز نگه می دارد. با این حال، اداره مغازه در شب آنقدرها هم آسان نیست زیرا همه نوع مشتری از او بازدید می کنند.
هنگامی که معشوق مخفی یک جاسوس کشته می شود، یک قاتل مامور می شود تا از جان او محافظت کند و او در حال تحقیق در مورد قتل است. آنها با هم یک توطئه به هم پیوسته گسترده را کشف می کنند که باعث می شود هزینه انتخاب های اخلاقی خود را زیر سوال ببرند.
داستانی مدرن از جستجوی ثروت در دنیای سکوهای نفتی غرب تگزاس.
از طریق چشمان اعضای مختلف ارتش جمهوریخواه ایرلند (IRA)، افراطهایی را که برخی افراد به نام اعتقادات خود به آنها میروند، بررسی کنید، راهی که یک جامعه عمیقاً تقسیمشده میتواند ناگهان به درگیریهای مسلحانه تبدیل شود، سایه طولانی خشونت رادیکال برای هر دو. قربانیان و مجرمان، و هزینههای عاطفی و روانی یک کد سکوت.
محقق خصوصی جان شوگر ناپدید شدن مرموز اولیویا سیگل، نوه یک تهیه کننده افسانه ای هالیوود را بررسی می کند.
بررسی می کند که چگونه مرگ مرموز یک زن جوان یک اثر موجی آسیب زا ایجاد می کند که در نهایت خواهر او را که زنده مانده است به دنبال حقیقتی خطرناک می کشاند.
جو، یک نوجوان یتیم در کوچه های دویا، با دانپی، یک مربی بوکس بی خانمان و الکلی ملاقات می کند. دانپی با دیدن استعداد بوکس جو، تصمیم می گیرد او را آموزش دهد. وقتی جو به خاطر جرائم جزئی به خانه نوجوانان وحشتناک فرستاده می شود، با ریکیشی که رقیب بوکس او می شود ملاقات می کند. دانپی به خانه می آید تا به جو کمک کند تا برای شکست ریکیشی آموزش ببیند. وقتی جو تصمیم می گیرد جدّاً بوکس را دنبال کند، دانپی به خاطر شهرتش به عنوان یک مست نمی تواند مجوز مربیگری دریافت کند.