8 از 10
دیدن مایکل سی هال بعد از دکستر مثل تزریق هروئین به یه معتاده ( خودمم کف کردم چی گفتم :) )
سریال خوبی هست ، تیم بازیگری خوبی داره ، فضای داستان که حول یه منطقه رخ میده هم معمایی هست هم هیجانی
بدون اسپویل!!!
شخصا تونستم آخر قسمت 6 حدس بزنم اتفاق اصلی چطور رخ داده
امیدوارم سریال های بعدی که مایکل سی هال بازی میکنه به همین خوبی باشه.مرسی
متاسفانه مارول و نتفلیکس تایید کردند که فصل دوم این سریال فعلا ساخته نمیشود. احتمال اینکه در اینده ساخته شود زیاد است.
(طبق توضیحات، شخصیت های دنیای تلویزیونی مارول در فصل های بعدی سریال هاشون باهمدیگه همکاری میکنن... البته باید ببینم چه پیش خواهد اومد)
به نام پدر ، پسر و قاتل سریالی...!
امتیاز به کل سریال:10 از 10
بدون اسپویل!!!
تا حالا شده فکر کنید ای کاش سریالی ساخته میشد که هر قسمت هیجان خودشو داشته باشه و مو به تن آدم سیخ کنه؟ تا حالا شده تصور کنید برخلاف بیشتر سریال های حال حاضر که پلیس نقش اول هستند، یک بار هم خلافکار و یا جامعه ستیز نقش اول سریال باشد؟
میخواید یه سریال واقعی ببینید؟ بسیار خب، دکستر رو شروع کنید تا با این شاهکار آشنا بشید و بدونید چقدر سخته تموم کردن این سریال. و چقد بعد از دیدن این سریال ، شروع کردن سریال دیگه سخت باشه.
دکستر ساخته شبکه Showtime ، به صراحت میشه گفت در ژانر خودش ، سریالی بالاتر از اون نیست. بسیاری صحنه های جرم که در سریال میبینیم انگار واقعا اتفاق افتاده...جزئیات صحنه ها ، خلاقیت نویسنده و کارگردان و از همه مهمتر بازیگر های نا آشنا ولی فوق العاده ، شمارا به یک ماجراجویی تماشایی و البته هیجانی دعوت میکند.
چند قسمت از این سریال میشه گفت چنان شوکه کننده هستند که دیدن این سریال برای بسیاری از مردم شاید مناسب نباشد.
روند کلی سریال از ابتدا بسیار سریع و تند است. و یک جورایی در اواخر فصل 1 ، تکلیف خود را با بیننده مشخص میکند.
مدت ها دلتنگ این سریال خواهم بود و میدانم که باید مدت ها بگذرد تا سریالی به خوبی این ساخته شود.
دیگه بیشتر نمیگم... از شاهکار ژانر جنایی-معمایی لذت ببرید.
@ordibeheshti
سلام دوست عزیز.ارادت....قدرت فیلم سازی مارول دیگه برای هیچکس پوشیده نیست و با اینکه من از فیلم بدم اومد اما منتظرم کیفیت خوب منتشر بشه چون فیلم به فیلم و یا سال به سال جلوه های بصری فوق العاده ای ساخته میشه و از قضا توی همین قسمت هم فیلم گاهی به اوج میرسه و همونطور هم که بالا گفتم ، اصلا منظورم بد بودن کل داستان نبود.
شخصیت ثانوس هم احتمالا همونطور که شما میگید متفاوت با کمیک هست ولی باز هم من به عنوان بیننده قانع نشدم که اصلا اولا فلسفه کاری که ثانوس داره میکنه چیه ... به هر حال در بسیاری از کتاب ها و فیلم ها و یا سریال ها شخصیت شرور هدفی والا مثل حکومت کردن، انتقام گرفتن و این چیزا رو دارن ولی خود دیالوگ فیلم که میگه به خاطر دنیای بهتر بود که نصف جهان نابود بشه این به نظرم خیلی تناقض داره با فلسفه ای که مارول اتفاقا توی اونجرز های قبلی به خوبی بهش رسیده بود.
دوما هم اینکه قدرت تبلیغاتی بسیار بالایی داره و به نظر من توقع ادم رو بالا میبره...
مرسی
فصل اول : ۹ از ۱۰
فصل دوم: ۹ از ۱۰
—
بدون اسپویل…
تفاوت مافیای ایتالیایی ، روسی ، ایرلندی ، ژاپنی و یا هر کدام از گروه های گنگستری که در اروپا و یا آمریکا فعالیت دارند با شخصی مثل پابلو اسکوبار در این بود که آن ها فعالیت خود را در کنار پلیس و دولت میدانستند. سکانسی از فیلم پدرخوانده همان ابتدای فیلم هست که دون ویتو کورلئونه در جواب شخصی که از او تقاضای کمک کرده، پاسخ میدهد: (((چرا رفتی پیش پلیس ، چرا نیومدی پیش من… ))) طی چند نظرسنجی این سکانس به عنوان ترسناک ترین سکانس تاریخ سینما انتخاب شده است. به این صورت که کسانی هستند که خود عدالت را برقرار میکنند ، فرای دولت و یا پلیس.
اما تفاوتی که این گروه های گنگستری و مافیایی که نهایت تلاش آن ها پول در اووردن بیشتر و نفوذ در چند دادگاه و سیاست بود ، با پابلو اسکوبار این بود که جنگ با پلیس و دولت را خط قرمز خود میدانستند.
پابلو اسکوبار اما ترسی نداشت. او با دولت کلمبیا سال ها وارد جنگ شد. بمب گذاری های مختلف ، ترور شخصیت های سیاسی ،کشتن بیش از هزاران پلیس ، قاچاق مواد مخدر به ایالات متحده که اورا به لقب ثروتمند ترین قاچاقچی تاریخ رساند و هزاران جنایت دیگر که کشوری نه چندان در حال توسعه مثل کلمبیا به جنایتکارانی مثل پابلو اسکوبار این فرصت را میداد که همه کار کنند.
و مسلما کشوری آن هم مثل ایالات متحده آمریکا از تمام ظرفیت های خودش استفاده میکند تا جلوی خروج پول از کشورش را بگیرد، حالا این میخواهد با قرارداد باشد یا حضور مستشاری در کلمبیا و یا دخالت در امور داخلی.
سریال Narcos از زبان راوی داستان Steve Murphy مامور امریکایی مبارزه با مواد مخدر (DEA) با بازی تحسین برانگیز Boyd Holbrook روایت میشود.یکی از نکات مثبت سریال این است که راوی داستان در هر قسمت با زبان خیلی ساده و روان با مستندات ، اتفاقات واقعی که پابلو اسکوبار رقم میزد را نشان میدهد.
شروع قسمت اول سریال از اواسط داستان است. و کمی بعد داستان را از زمانی روایت میکند که پابلو اسکوبار قاچاقچی مواد مخدر نبود و سریال به خوبی از اول ، شخصیت پردازی میکند و داستان را به نوعی از ابتدا شروع میکند. ان هم با زبان دلچسب و گاهی کمدی راوی داستان.
شخصیت Javier Peña با بازی Pedro Pascal نیز یکی از کلیدی ترین و اصلی ترین نقش های سریال است که در فصل های بعد نیز نقش آفرینی میکند. و در پایان نقش آفرینی Wagner Moura در نقش پابلو اسکوبار یکی از نقاط مثبت سریال است و مسلما باید برای این شخصیت زیاد تمرین کرده باشد که توانسته به این خوبی از پسش بربیاید.
جلوه های بصری بسیار زیبا از کلمبیا ، موسیقی قابل پسند، شیوه هیجانی بودن داستان سرایی سریال ، شخصیت پردازی خوب ، بازسازی روایت ها طبق مستندات و همه و همه نشان میدهد که نتفلیکس بار دیگر دست برنده خود را بازی کرده و بیش از پیش در این بازی بین کانال ها و شبکه های مختلف سریالی ، ماهر شده.
بررسی سه گانه پنجاه طیف (Fifty Shades) ((بدون اسپویل))
قسمت اول Fifty Shades of Grey: امتیاز 8 از 10
خب وقتی ما مجموعه فیلم های 50 طیف رو از ابتدا تماشا میکنیم ، ابتدا باید نگاهی هم به پس زمینه داستان و فرم توجه کنیم. پنجاه طیف یک مجموعه رمان 3 قسمت است که توسط E. L. James در سال 2011 و 2012 منتشر شد. صحبت بی پرده از روابط و یا به اصطلاح اروتیک بودن داستان موجب مشهور شدن آن و در عواقب فروش بی سابقه این مجموعه رمان رو در پی داشت.
فیلم اول Fifty Shades of Grey شاید بشه گفت یکی از موفق ترین و قابل بحث ترین قسمت از این سه گانه باشه. داستان از مصاحبه اتفاقی آناستازیا استیل با بازیگری متوسط Dakota Johnson با شخصی ثروتمند و در عین حال پر جذبه به نام کریستین گری با بازیگری Jamie Dornan آغاز میشه. احساس گرایی و یا رمانتیک بودن این قسمت قابل قبول هست ولی چیزی که در این قسمت به درستی بهش پرداخته میشه سادیستی بودن (کریستین) در رابطه با (آناستازیا) است.آنا ابتدا فکر میکند که ممکن است در هر رابطه ای ، شخص مقابل خواسته ای داشته باشد و این برایش قابل درک است ولی تاجایی پیش میرود که با خود فکر میکند مورد آزار قرار گرفته.به عقیده بنده جدا از موسیقی خوب ، فیلم برداری و بازیگردانی خوب کارگردان ; این حس تناقض اول فیلم و اخر فیلم به خوبی نمایش پیدا میکنه.
و همینطور هم هست که ما با یه فیلم رک و صادق طرف هستیم. شخصیت (کریستین) ممکن است از جمله پیچیده ترین شخصیت چند سال قبل سینما باشد که تا جایی تماشاگر ممکن است با او ارتباط برقرار نکند ولی فیلم تلاش خود را میکند. مبحث BDSM به شدت مبحث طولانی و پیچیده است و توصیه میکنم حتما در اینترنت جست و جو کنید و تحقیق کنید.
قسمت دوم Fifty Shades Darker : امتیاز 6 از 10
آنقدر که قسمت اول ان سه گانه ، خوب و قابل قبول بود ; قسمت دوم آن به شدت عقبگرد و بی منطق است. شخصیت (کریستین) ناگهان تصمیم میگیرد که عادات خود را کنار بگذارد و اینکار را هم میکند. به طوری که مخاطبی که قسمت اول را دیده ، با دیدن قسمت دوم از این بی هویتی و شخصیت ناپرداخته شده ای که کارگردان به تصویر میکشد ،خنده ش میگیرد.فیلم عمیقا به اصول خود پشت کرد. شاید ممکن است این اتفاق بخاطر عوض شدن کارگردان قسمت دوم باشد ولی باز هم نمیتوان این گاف بزرگ را تحمل کرد. با وجودی که قسمت دوم ، گاف های زیادی داره ولی باز هم ممکن است کسانی که از رمانتیک و اروتیک آن هم همزمان خوششان می آید ، این قسمت را نیز بپسندند. شخصیت (جک هاید) با اضافه شدن به داستان ، نقش منفی به خود میگیرد که البته ممکن است باز هم مضحک باشد . چرا که اصولی که در قسمت اول وجود داشت، خوب و یا بد را به نمایش نمیگذاشت بلکه میخواست مخاطب این دو را درک کند و خودش قضاوت کند..
قسمت سوم Fifty Shades Freed : امتیاز 6 از 10
متاسفانه در این قسمت هم به اندازه قسمت دوم بود.داستان عمیقا همان قسمت دوم را دنبال میکرد و شخصیت احمقانه و بی منطق (جک هاید) نقش پر رنگ تری به خود میگیرد اما باز هم موسیقی خوبی دارد. فیلم برداری هم به مانند دو قسمت خوب است ولی بازیگری به عقیده من تغییری نکرد.
رسما میشه گفت اگر این دو قسمت آخر ساخته نمیشد ، میتوانستیم Fifty Shades of Grey رو به عنوان یک فیلم عالی و در واقع جدی در موردش صحبت کنیم اما متاسفانه اینطور نشد.
البته این نظر ، نظر شخصی بنده است و برداشت شخصی بنده بود به عنوان یک بیننده.
متشکرم
فوق العاده
10 از 10
این حجم از احساسات واقعا بی سابقه ست. نور پردازی فوق العاده
گریم و رنگ لباس ها، دیوار ها، حتی محل کار به شدت زیباست.
داستان خیلی فوق العاده...
10 از 10
اول فکر کردم یه انیمشین کلیشه ای هست که برای کودکان ساخته شده
ولی جلوتر که رفت فهمیدم با یکی از خارقالعاده ترین اثر انیمیشنی طرف هستیم.
فکرشو کنید بهتون بگن یه انیمیشن بسازید که راجب مرگ باشه و کلی توش پند و اندرز قرار بدید با این حال کمدی هم باشه...
قطعا نویسنده و کارگردان این اثر نابغه هستند
درود بر روح پاک آنان و من به یاد خواهم داشت
فدا
قسمت اول: ۸ از ۱۰
قسمت دوم: ۸ از ۱۰
قسمت سوم:۷ از ۱۰
اتفاقا با مجموعه نسبتا قوی طرف هستیم
از ایده فیلم خوشم اومد و این سه گانه هم انصافا سراسر هیجان بود.
یکی از دوستان گفت این سه گانه نوجوان پسند هست. واقعا هم همینطوره ولی با این حال بسیاری از سلیقه ها میتونن بپسندن.
به نظر من یکم زمان این فیلم و همینطور دو قسمت قبل کمی زیاد بود واسه همین کمی داستان افت داشت اما خیلی نبود. جلوه های ویژه هم که فوق العاده بود...
پیشنهاد میکنم حتما تماشا کنید
فدا
دیدن مایکل سی هال بعد از دکستر مثل تزریق هروئین به یه معتاده ( خودمم کف کردم چی گفتم :) )
سریال خوبی هست ، تیم بازیگری خوبی داره ، فضای داستان که حول یه منطقه رخ میده هم معمایی هست هم هیجانی
بدون اسپویل!!!
شخصا تونستم آخر قسمت 6 حدس بزنم اتفاق اصلی چطور رخ داده
امیدوارم سریال های بعدی که مایکل سی هال بازی میکنه به همین خوبی باشه.مرسی
(طبق توضیحات، شخصیت های دنیای تلویزیونی مارول در فصل های بعدی سریال هاشون باهمدیگه همکاری میکنن... البته باید ببینم چه پیش خواهد اومد)
فدا
امتیاز به کل سریال:10 از 10
بدون اسپویل!!!
تا حالا شده فکر کنید ای کاش سریالی ساخته میشد که هر قسمت هیجان خودشو داشته باشه و مو به تن آدم سیخ کنه؟ تا حالا شده تصور کنید برخلاف بیشتر سریال های حال حاضر که پلیس نقش اول هستند، یک بار هم خلافکار و یا جامعه ستیز نقش اول سریال باشد؟
میخواید یه سریال واقعی ببینید؟ بسیار خب، دکستر رو شروع کنید تا با این شاهکار آشنا بشید و بدونید چقدر سخته تموم کردن این سریال. و چقد بعد از دیدن این سریال ، شروع کردن سریال دیگه سخت باشه.
دکستر ساخته شبکه Showtime ، به صراحت میشه گفت در ژانر خودش ، سریالی بالاتر از اون نیست. بسیاری صحنه های جرم که در سریال میبینیم انگار واقعا اتفاق افتاده...جزئیات صحنه ها ، خلاقیت نویسنده و کارگردان و از همه مهمتر بازیگر های نا آشنا ولی فوق العاده ، شمارا به یک ماجراجویی تماشایی و البته هیجانی دعوت میکند.
چند قسمت از این سریال میشه گفت چنان شوکه کننده هستند که دیدن این سریال برای بسیاری از مردم شاید مناسب نباشد.
روند کلی سریال از ابتدا بسیار سریع و تند است. و یک جورایی در اواخر فصل 1 ، تکلیف خود را با بیننده مشخص میکند.
مدت ها دلتنگ این سریال خواهم بود و میدانم که باید مدت ها بگذرد تا سریالی به خوبی این ساخته شود.
دیگه بیشتر نمیگم... از شاهکار ژانر جنایی-معمایی لذت ببرید.
سلام دوست عزیز.ارادت....قدرت فیلم سازی مارول دیگه برای هیچکس پوشیده نیست و با اینکه من از فیلم بدم اومد اما منتظرم کیفیت خوب منتشر بشه چون فیلم به فیلم و یا سال به سال جلوه های بصری فوق العاده ای ساخته میشه و از قضا توی همین قسمت هم فیلم گاهی به اوج میرسه و همونطور هم که بالا گفتم ، اصلا منظورم بد بودن کل داستان نبود.
شخصیت ثانوس هم احتمالا همونطور که شما میگید متفاوت با کمیک هست ولی باز هم من به عنوان بیننده قانع نشدم که اصلا اولا فلسفه کاری که ثانوس داره میکنه چیه ... به هر حال در بسیاری از کتاب ها و فیلم ها و یا سریال ها شخصیت شرور هدفی والا مثل حکومت کردن، انتقام گرفتن و این چیزا رو دارن ولی خود دیالوگ فیلم که میگه به خاطر دنیای بهتر بود که نصف جهان نابود بشه این به نظرم خیلی تناقض داره با فلسفه ای که مارول اتفاقا توی اونجرز های قبلی به خوبی بهش رسیده بود.
دوما هم اینکه قدرت تبلیغاتی بسیار بالایی داره و به نظر من توقع ادم رو بالا میبره...
مرسی
فصل دوم: ۹ از ۱۰
—
بدون اسپویل…
تفاوت مافیای ایتالیایی ، روسی ، ایرلندی ، ژاپنی و یا هر کدام از گروه های گنگستری که در اروپا و یا آمریکا فعالیت دارند با شخصی مثل پابلو اسکوبار در این بود که آن ها فعالیت خود را در کنار پلیس و دولت میدانستند. سکانسی از فیلم پدرخوانده همان ابتدای فیلم هست که دون ویتو کورلئونه در جواب شخصی که از او تقاضای کمک کرده، پاسخ میدهد: (((چرا رفتی پیش پلیس ، چرا نیومدی پیش من… ))) طی چند نظرسنجی این سکانس به عنوان ترسناک ترین سکانس تاریخ سینما انتخاب شده است. به این صورت که کسانی هستند که خود عدالت را برقرار میکنند ، فرای دولت و یا پلیس.
اما تفاوتی که این گروه های گنگستری و مافیایی که نهایت تلاش آن ها پول در اووردن بیشتر و نفوذ در چند دادگاه و سیاست بود ، با پابلو اسکوبار این بود که جنگ با پلیس و دولت را خط قرمز خود میدانستند.
پابلو اسکوبار اما ترسی نداشت. او با دولت کلمبیا سال ها وارد جنگ شد. بمب گذاری های مختلف ، ترور شخصیت های سیاسی ،کشتن بیش از هزاران پلیس ، قاچاق مواد مخدر به ایالات متحده که اورا به لقب ثروتمند ترین قاچاقچی تاریخ رساند و هزاران جنایت دیگر که کشوری نه چندان در حال توسعه مثل کلمبیا به جنایتکارانی مثل پابلو اسکوبار این فرصت را میداد که همه کار کنند.
و مسلما کشوری آن هم مثل ایالات متحده آمریکا از تمام ظرفیت های خودش استفاده میکند تا جلوی خروج پول از کشورش را بگیرد، حالا این میخواهد با قرارداد باشد یا حضور مستشاری در کلمبیا و یا دخالت در امور داخلی.
سریال Narcos از زبان راوی داستان Steve Murphy مامور امریکایی مبارزه با مواد مخدر (DEA) با بازی تحسین برانگیز Boyd Holbrook روایت میشود.یکی از نکات مثبت سریال این است که راوی داستان در هر قسمت با زبان خیلی ساده و روان با مستندات ، اتفاقات واقعی که پابلو اسکوبار رقم میزد را نشان میدهد.
شروع قسمت اول سریال از اواسط داستان است. و کمی بعد داستان را از زمانی روایت میکند که پابلو اسکوبار قاچاقچی مواد مخدر نبود و سریال به خوبی از اول ، شخصیت پردازی میکند و داستان را به نوعی از ابتدا شروع میکند. ان هم با زبان دلچسب و گاهی کمدی راوی داستان.
شخصیت Javier Peña با بازی Pedro Pascal نیز یکی از کلیدی ترین و اصلی ترین نقش های سریال است که در فصل های بعد نیز نقش آفرینی میکند. و در پایان نقش آفرینی Wagner Moura در نقش پابلو اسکوبار یکی از نقاط مثبت سریال است و مسلما باید برای این شخصیت زیاد تمرین کرده باشد که توانسته به این خوبی از پسش بربیاید.
جلوه های بصری بسیار زیبا از کلمبیا ، موسیقی قابل پسند، شیوه هیجانی بودن داستان سرایی سریال ، شخصیت پردازی خوب ، بازسازی روایت ها طبق مستندات و همه و همه نشان میدهد که نتفلیکس بار دیگر دست برنده خود را بازی کرده و بیش از پیش در این بازی بین کانال ها و شبکه های مختلف سریالی ، ماهر شده.
قسمت اول Fifty Shades of Grey: امتیاز 8 از 10
خب وقتی ما مجموعه فیلم های 50 طیف رو از ابتدا تماشا میکنیم ، ابتدا باید نگاهی هم به پس زمینه داستان و فرم توجه کنیم. پنجاه طیف یک مجموعه رمان 3 قسمت است که توسط E. L. James در سال 2011 و 2012 منتشر شد. صحبت بی پرده از روابط و یا به اصطلاح اروتیک بودن داستان موجب مشهور شدن آن و در عواقب فروش بی سابقه این مجموعه رمان رو در پی داشت.
فیلم اول Fifty Shades of Grey شاید بشه گفت یکی از موفق ترین و قابل بحث ترین قسمت از این سه گانه باشه. داستان از مصاحبه اتفاقی آناستازیا استیل با بازیگری متوسط Dakota Johnson با شخصی ثروتمند و در عین حال پر جذبه به نام کریستین گری با بازیگری Jamie Dornan آغاز میشه. احساس گرایی و یا رمانتیک بودن این قسمت قابل قبول هست ولی چیزی که در این قسمت به درستی بهش پرداخته میشه سادیستی بودن (کریستین) در رابطه با (آناستازیا) است.آنا ابتدا فکر میکند که ممکن است در هر رابطه ای ، شخص مقابل خواسته ای داشته باشد و این برایش قابل درک است ولی تاجایی پیش میرود که با خود فکر میکند مورد آزار قرار گرفته.به عقیده بنده جدا از موسیقی خوب ، فیلم برداری و بازیگردانی خوب کارگردان ; این حس تناقض اول فیلم و اخر فیلم به خوبی نمایش پیدا میکنه.
و همینطور هم هست که ما با یه فیلم رک و صادق طرف هستیم. شخصیت (کریستین) ممکن است از جمله پیچیده ترین شخصیت چند سال قبل سینما باشد که تا جایی تماشاگر ممکن است با او ارتباط برقرار نکند ولی فیلم تلاش خود را میکند. مبحث BDSM به شدت مبحث طولانی و پیچیده است و توصیه میکنم حتما در اینترنت جست و جو کنید و تحقیق کنید.
قسمت دوم Fifty Shades Darker : امتیاز 6 از 10
آنقدر که قسمت اول ان سه گانه ، خوب و قابل قبول بود ; قسمت دوم آن به شدت عقبگرد و بی منطق است. شخصیت (کریستین) ناگهان تصمیم میگیرد که عادات خود را کنار بگذارد و اینکار را هم میکند. به طوری که مخاطبی که قسمت اول را دیده ، با دیدن قسمت دوم از این بی هویتی و شخصیت ناپرداخته شده ای که کارگردان به تصویر میکشد ،خنده ش میگیرد.فیلم عمیقا به اصول خود پشت کرد. شاید ممکن است این اتفاق بخاطر عوض شدن کارگردان قسمت دوم باشد ولی باز هم نمیتوان این گاف بزرگ را تحمل کرد. با وجودی که قسمت دوم ، گاف های زیادی داره ولی باز هم ممکن است کسانی که از رمانتیک و اروتیک آن هم همزمان خوششان می آید ، این قسمت را نیز بپسندند. شخصیت (جک هاید) با اضافه شدن به داستان ، نقش منفی به خود میگیرد که البته ممکن است باز هم مضحک باشد . چرا که اصولی که در قسمت اول وجود داشت، خوب و یا بد را به نمایش نمیگذاشت بلکه میخواست مخاطب این دو را درک کند و خودش قضاوت کند..
قسمت سوم Fifty Shades Freed : امتیاز 6 از 10
متاسفانه در این قسمت هم به اندازه قسمت دوم بود.داستان عمیقا همان قسمت دوم را دنبال میکرد و شخصیت احمقانه و بی منطق (جک هاید) نقش پر رنگ تری به خود میگیرد اما باز هم موسیقی خوبی دارد. فیلم برداری هم به مانند دو قسمت خوب است ولی بازیگری به عقیده من تغییری نکرد.
رسما میشه گفت اگر این دو قسمت آخر ساخته نمیشد ، میتوانستیم Fifty Shades of Grey رو به عنوان یک فیلم عالی و در واقع جدی در موردش صحبت کنیم اما متاسفانه اینطور نشد.
البته این نظر ، نظر شخصی بنده است و برداشت شخصی بنده بود به عنوان یک بیننده.
متشکرم
10 از 10
این حجم از احساسات واقعا بی سابقه ست. نور پردازی فوق العاده
گریم و رنگ لباس ها، دیوار ها، حتی محل کار به شدت زیباست.
داستان خیلی فوق العاده...
اول فکر کردم یه انیمشین کلیشه ای هست که برای کودکان ساخته شده
ولی جلوتر که رفت فهمیدم با یکی از خارقالعاده ترین اثر انیمیشنی طرف هستیم.
فکرشو کنید بهتون بگن یه انیمیشن بسازید که راجب مرگ باشه و کلی توش پند و اندرز قرار بدید با این حال کمدی هم باشه...
قطعا نویسنده و کارگردان این اثر نابغه هستند
درود بر روح پاک آنان و من به یاد خواهم داشت
فدا
قسمت دوم: ۸ از ۱۰
قسمت سوم:۷ از ۱۰
اتفاقا با مجموعه نسبتا قوی طرف هستیم
از ایده فیلم خوشم اومد و این سه گانه هم انصافا سراسر هیجان بود.
یکی از دوستان گفت این سه گانه نوجوان پسند هست. واقعا هم همینطوره ولی با این حال بسیاری از سلیقه ها میتونن بپسندن.
به نظر من یکم زمان این فیلم و همینطور دو قسمت قبل کمی زیاد بود واسه همین کمی داستان افت داشت اما خیلی نبود. جلوه های ویژه هم که فوق العاده بود...
پیشنهاد میکنم حتما تماشا کنید
فدا