یوک دونگ شیک (Yoon Si-Yoon) در یک شرکت دلالی کار میکند ، او شخصیتی ترسو دارد در حدی که حتی نمیتواند از آدم ها عصبی شود ، تا اینکه یک روز به طور اتفاقی دفترچه خاطراتی را پیدا میکند که متعلق به یک قاتل سریالیست که در آن خاطرات قتل های خود را نوشته! او که ترسیده، همراه با دفترچه فرار میکند اما در راه با ماشین افسر پلیس شیم بو کیونگ (Jung In-Sun) تصادف میکند و حافظه خود را از دست میدهد. پس از آن بخاطر دفترچه محکوم به قاتل سریالی میشود. از طرفی سو این وو (Park Sung-Hoon) مدیر شرکتیست که دونگ شیک در آنجا کار میکند. او فردی بی روح و بی احساس است و درحال حاضر احساس ناامنی میکند چرا که دفترچه خاطرات قتل های سریالی خود را گم کرده است …
سرباز سابق، جووزو اینویی، تنها یه سوال براش مطرحه (کی اونو تبدیل به یه سایبرگ کرده و تمام خاطراتشو هم پاک کرده؟) بعد از پایان جنگ، سربازهای سایبرگ که به "گسترش یافته" معروف هستند، مرخص شدند. جووزو اینویی هم یکی از اونها بود، مردی که بدنش تبدیل شده بود و سرش هم با یک تفنگ عظیم جایگزین شده بود. بدون هیچ خاطرهای از زندگی گذشتش یا اینکه کی و چرا سرشو جایگزین کرده. اینویی توی خیابونهای تاریک به عنوان یه "حل کننده" هر پروندهای مرتبط با "گسترش یافته" ها به سختی زندگی میگذرونه. وقتی یه همرزم "گسترش یافته" تو دفتر اینویی سر و کلش پیدا میشه در حالیکه یه بچه رو گروگان گرفته و در حال فرار از دست سازمان امنیته. اینویی فقط باید طرفو از دفترش بندازه بیرون، اما وفاداری اینویی به یه برادر "گسترش یافته" مانع میشه مجبورش میکنه که پرونده رو قبول کنه. مراقبت از یه بچه اصلا کار آسونی نیست، اونم وقتی که همه دنبالشن، از گنگهای خیابونی گرفته تا شرکت مگا که یه مامور مخصوص رو فرستاده که کاملا هم میدونه چجوری با "گسترش یافته" ها دست و پنجه نرم کنه...
بعد از اینکه بیماری گسترش پیدا می کند و به بیشتر مردم منتقل می شود، نظم جامعه بهم می خورد و جان سالم بدر برده ها در کمپ های مختلف برای بقا مبارزه می کنند. در این میان که تعداد خونآشام ها در حال افزایش است، دکتر لوتر باید هر چه سریع تر متوجه شود که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، در حالی که فاین روز به روز قدرتمندتر می شود تا در نهایت تبدیل شود به رهبر جامعه زیرزمینی خونآشام ها.
زندگی با خودت، سریالی در سبک کمدی ساخته تیموتی گرینبرگ و با بازی پل راد است. سریال داستان مردی به نام مایلز را دنبال میکند که برای تبدیل شدن به فردی بهتر، باید تحت یک درمان و آزمایش جدید قرار بگیرد. اما سپس متوجه میشود که یک نسخه جدید و بهبود یافته از خودش جایگزین او شده است. این جانشین به مایلز نشان میدهد که در واقع بدترین دشمن وی، خودش است…
جاش که از دبیرستان دور افتاده است که در جستجوی دوست دختر گمشده خود پس از آخرالزمان است و در این حین او به گروهی میپیوندد که در راه با آنها به بسیاری از چیزهای عجیب روبرو خواهند شد
هر قسمت از این سریال گلچینی از داستان های سرگرم کننده و ترسناک را روایت می کند، که هر قسمت توسط یک کارگردان متفاوت ساخته شده است …
این سریال روایتکنندهی داستان امیلی دیکینسون ، شاعر و نویسندهی معروف آمریکایی است. شاعری که در قرن نوزدهم میزیست و قرار است کاوشی در محدودیتهای جامعهی آن دوران داشته باشد که تلاش کردند سد راه یک شاعر جوان و سرسخت که از زمان خودش خیلی جلوتر بود شوند و…
داستان این سریال فانتزی و رازآلود دربارهی یک شبح میباشد که در یک کتابفروشی محلی شروع به واقعی کردن شخصیتهای داستانی میکند تا وارد دنیای واقعی شوند ، اکنون چهار کودک باید برای حل این ماجرای معمایی یک ماموریت هیجانانگیز را شروع کنند و…
در دنیای با حیوانات به شکل انسان، گیاهخواران و گوشت خواران در کنار هم وجود دارند. برای نوجوانان آکادمی چریتون، زندگی مدرسه ای پر از امید، عشق، بی اعتمادی و اضطراب است. "لگوشی" گرگ کاراکتر اصلی بوده، و عضوی از باشگاه نمایش است. بر خلاف ظاهر ترسناکش، قلب بسیار مهربانی دارد. در بیشتر زندگی اش، عنصری از ترس و نفرت برای باقی حیوانات بوده است، و او کاملا به این نحوه زندگی عادت کرده است. ولی به زودی، او با همکلاسی هایش بیشتر که آن ها نیز مشکلات خودشان را دارند ارتباط برقرار می کند و زندگی اش در مدرسه به آرامی تغییر می کند.
مانجی یک شمشیرزن نامیراست که با زندگی ابدی نفرین شده و از مرگ هایی که توی این مدت زمان باعثشون شده خسته شده. اون به غیر از کشتن هیچ استعداد دیگه ای نداره برای همین یه نقشه میچینه که فراپذیریش رو برگردونه: باید ۱۰۰ انسان خبیث رو به ازای هر انسان خوبی که کشته، بکشه. جادوگری که این نفرین رو روی مانجی گذاشته با این نقشه موافقت میکنه و مانجی راهش رو برای کشتن هزار انسان خبیث شروع میکنه و...