داستان در شهری جریان دارد که افراد کارت تبریک نویس، همانند ستاره های فیلم مشهور می باشند. "ری" یک نویسندهی کارت با مضامین عاشقانه است که درگیر زنجیره ای از قتل ها و فریب ها میشود که همگی به رقابت نویسندگان برای تهیه بهترین کارت برای "روز دوستدختر" منتهی میشود.
سالها قبل گروه"زینت"گروهی بودهاند متشکل از تعدادی جوان با نیروهای فوق العاده که با گروهای تبهکار و خلافکاران میجنگیدهاند. این گروه به رهبری کاپیتان "زوم" و برادرش "کنکاشن" فعالیت میکرده و جانهای زیادی را نجات دادهاند تا اینکه قرار میشود با استفاده از اشعه گاما 130 نیروی افراد این گروه افزایش یابد، اما اشعه گاما "کنکاشن "را تبدیل به یک تبهکار میکند و ...
«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.