داستان درباره ی یک روحانی اهل نبراسکا است که ادعا می کند پسر ۴ ساله اش در طول یک عمل اورژانسی برداشتن آپاندیس به بهشت عروج کرده و با داستان هایی از اسب عیسی مسیح و بستگان درگذشته ای که امکان ندارد در موردشان چیزی بداند، به زندگی زمینی بازگشته است …
سایگ دختر نه ساله باهوشی ست که به اسب ها علاقه وافری دارد، او سر مست از آغاز سال تحصیلی متوجه می شود که کلاس مورد علاقه ش یعنی هنر امسال از برنامه درسی حذف شده...
داستان باز میگردد به سال 1973 و شروع فصل هاکی. "گوردی هو" که افسانه ی هاکی می باشد و پا به سن گذاشته باز دوباره در سن 44 سالگی به زمین یخی باز می گردد...