داستان در مورد "سوفی" 18 ساله است که با دوستانش تولد خودش را جشن گرفته اند، طولی نمی کشد تا اینکه هیولاها خانه آنها را محاصره می کنند و اکنون "سوفی" و دوستانش باید با هیولاها مبارزه کنند …
در دهه 80 میلادی، پنج دوست در دوران مدرسه زندگی شادی دارند، اما بیست سال بعد آنها صاحب شغلی هستند که کارشون را دوست ندارند و نیز صاحب همسرانی هستند که آنها را نمی خواهند. حالا رهبر این گروه، "فرانکی" در یوکشایر از دنیا رفته است. دوستان دیگر متوجه مرگ "فرانکی" می شوند و برای یک سفر به هم می پیوندند، قبل از اینکه خیلی دیر شود ...