به شدت شروع خوبی داشت اینکه مارول سعی کرده بود یک ژانر جدید رو امتحان کنه و فضای ابرقهرمانی رو با کمدی سیتکامی در اپیزود های اول تلفیق کرد خیلی حال کردم ولی در ادامه فرمون سریال چپ میکنه هویتی که ساخته رو از دست میده و با یک خبیث خیلی بد کار رو جمع میکنه فیلم Doctor Strange in the Multiverse of Madness دقیقا از پایان این سریال شروع میشه و آخر این سریال اول اون فیلم هستش ولی اصلا من رو برای Doctor Strange in the Multiverse of Madness هایپ نکرد این فصل ولی واقعا برای کسانی که MCU رو دوست دارن لازمه دیدنش و ارزش وقت گذاشتن رو داره
باشه ما باور کردیم بن لادن رو کشتید و جنازه اش رو هم کسی ندیده و انداختید توی دریا مهم ترین تروریست قرن رو بدون هیچ مدرکی ادعا میکنن کشتن مردم ساده دل هم باور میکنن من نمیگم این عملیات نظامی و اطلاعاتی دروغه نه حرفم این نیست ولی من میگم خود Kathryn Bigelow هم دوبینش رو عقب نگه میداره چهره بن لادن رو درست و حسابی به بیننده نشون نمیده و در اصطلاح سینمایی ماکت نمیکنه انگار خود Kathryn Bigelow هم مثل تمام مردم جهان یقین نداره و مطمئن نیست که ارتش افسانه ای آمریکا که هیچ جنگی رو تا الان پیروز نشده و با فضاحت از باتلاق های ویتنام و افغانستان و عراق فرار کرده واقعا بن لادن رو کشته باشه و این یقین نداشتن Kathryn Bigelow هم به شخصیت اصلی فیلم سرایت کرده فقط کافیه با دقت به چهره انتهای فیلم Jessica Chastain نگاه کنید اون در شوک این نیست که واقعا بن لادن با کار اطلاعتیش کشته شده بلکه به نظر میاد اون هم مثل Kathryn Bigelow و همه مردم جهان باور نداره که بن لادن کشته شده چون سندی برای این ادعا تا الان ارائه نشده
من خیلی دوسش داشتم و شدیدا افسوس خوردم که ادامه پیدا نکرد اون وقت برای فیلم های خیلی خیلی پایین تر از این فیلم همش ساخت دنباله هاشون چراغ سبز میگیره واقعا حق این فیلم بود ادامه پیدا کنه ولی چه میشه کرد در دنیایی زندگی میکنیم که کم پیش میاد حق به حق دار برسه
این فیلم از یک فیلم موزیکال و بیوگرافیکال فراتر میره و سؤآلات جدی در رابطه با هنر واقعی و اینکه واقعا به چه چیزی میشه گفت هنر طرح میکنه Michael Gracey کار واقعا بزرگی انجام داده که تونسته با یک فیلم برگرفته از دنیای واقعی همچین موضوعاتی رو مطرح کنه برای همین شدیدا منتظر کار های بعدیش هستم اما برسیم به سؤآل مطروحه فیلم به راستی هنر واقعی چیه؟ هنری که منتقدین مغرور تعریفش میکنن یا هنری که شاید خیلی ها بهش لقب شونه تخم مرغی بدن ولی واقعا توده جامعه رو سرگرم و خوشحال میکنه فقط کافیه به شخصیت منتقد فیلم یعنی James Gordon Bennett نگاهی بیندازید خودش میدونه کار P. T. Barnum شدیدا هنرمندانه است ولی به دلیل نگاه و فضای طبقاتی که برای خودش درست کرده و وامدار اون فضا است نمیتونه بهش لقب هنر بده چون از نگاه اون هنر مال طبقه خاصی است و انحصارا در ختیار خودشون و اگر به چیزی بجز هنر روشن فکری لقب هنر بده این متاع بزرگ رو آلوده به طبقه رعیت کرده در آخر هم مثل تمام منتقدینی که همگی کمی باهاشون آشنایی داریم در غرور خودش باقی میمونه و لقب هنر به شاهکار P. T. Barnum نمیده میگه در عوض بهش میگه جشنواره انسانیت از این الفاظ من درآوردی که همگی باهاشون آشنایی داریم بله قشر روشن فکر انقدر توی چهار دیواری خودشون رو حبس کردن که نمیتونن از ته دل بخندن به سکانس هایی که اشراف توش حضور دارن دقت کنید ببینید واقعا چقدر شادن واقعا چقدر از زندگی لذت میبرن همه چیزشون مصنوعی است یک طبقه برای خودشون ایجاد کردن و به همه از اون طبقه نگاه میکنن این نگاه طبقاتی رو Michael Gracey عالی در فیلم در اورده جایی که میبینیم برامون 3 شخصیت اصلی در قصه تدارک دیده و بهشون پرداخته از شخصیت P. T. Barnum شروع کنیم کسی که از طبقه پایین جامعه با تلاش و کوشش و کمی هوش خودش رو به طبقه بالای جامعه میرسونه و کم کم در وجودش طمع و غرور شکل میگیره تا جایی به لبه پرتگاه تباه کردن تمام عزیزانی میره که اصلا برای خوشحال کردن اون ها این تلاش ها رو کرده بود شخصیت دوم شخصیت Phillip Carlyle هستش که اول اصلا نمیخواد وارد فضای کاری P. T. Barnum بشه ولی با درصد فروش وسوسه کننده ای که P. T. Barnum پیشنهاد میده وارد همکاری با P. T. Barnum میشه و کم کم سیر طبقاتیش عوض میشه کسی که تا دیروز خدمتکار داشت وارث خانواده ای ثروت مند و اشراف زاده بود حالا با چیزی رو به رو میشه که تا قبل از این اصلا نمیدونست وجود داره شادی و انسانیت و کمی هیجان کاری و اما شخصیت سوم Jenny Lind هستش که کاملا متضاد P. T. Barnum نوشته شده شخصیتی که مثل خود P. T. Barnum از طبقه پایین به طبقه اشراف ورود کرده لباس های گرون قیمت میپوشه و با اشراف کشور های مختلف دمپر شده ولی عقده ای که از کودکی داشته رو حفظ کرده و غرور تمام وجودش رو خورده بله میبینید چقدر زیبا این 3 شخصیت آینه هم هستن؟ اگر P. T. Barnum به اشتباهاتش ادامه میداد به چه کسی تبدیل میشد؟ مشخصه فیلم با شخصیت مقابل به ما اینو نشون میده تبدیل میشد به فرد بی روح و سرد و نابودگری مثل Jenny Lind یا اگر شخصیتی مثل Phillip Carlyle از اول در طبقه پایین جامعه متولد میشد سرنوشتش به کجا میکشید؟ بله او قطعا مثل P. T. Barnum عاشق دختری میشد و تمام تلاشش رو میکرد که به اون دختر برسه و خوشبختش کنه برای او در هر حال ثروت مقدر شده بود ولی ثروتی همراه انسانیت و به قول بچه های پایین شهر خاکی بودن اما شخصیت سوم Jenny Lind اگر در نقطه ای توقف میکرد به گذشتش نگاهی مینداخت عقده فروخفته خودش رو دور مینداخت و فراموش میکرد چی؟ بله به نسخه انتهایی P. T. Barnum تبدیل میشد فقط کافی بود با تمام ثروتی که به دست اورده گذشته خودش رو به چشم موتور محرکی ببینه که باعث تلاشش در زندگی شد نه از گذشته خودش سوخت فخر فروشی و عقده گشاییش رو تأمین کنه واقعا اگر همه به گذشته نخستینشون توجه کنن چیزی برای فخر فروشی باقی نمیمونه همه بدون هیچ چیزی حتی تکه ای لباس به این دنیا آمدن و بدون هیچ چیزی این دنیا رو ترک میکنن اما برسیم به سؤآل اصلی فیلم به راستی هنر واقعی چیه؟ اجازه بدید جوابش رو خود P. T. Barnum بهتون بده
با ارزش ترین هنری هنریه که بقیه رو شاد کنه
از روی یک فیلم کوتاه در سال 2006 ساخته شده در حد همون فیلم کوتاه 12 دقیقه ای مایه داره نه قصه خاصی داره نه چیزی به اسم شخصیت پردازی ولی صحنه های اکشن خوبی داره مخصوصا سکانس گاراژش عالی و استاندارد ساخته شده
نمیدونم خود دانید
همین
OVERRATED
OVERRATED
فقط همین رو میتونم و دارم که بگم
اصلا منطق روایی مناسبی نداره و واقعا بی منطق جلو میره
کم کم دارم به آمار هایی که نتفلیکس میده شک میکنم
با ارزش ترین هنری هنریه که بقیه رو شاد کنه
نمیدونم خود دانید