اگر خانه رو ذهن نویسنده فرض کنیم شاید اون موجود توی توالت نوشته ای بود که نیمه کاره رها شده بود در واقعه هر اثر میتونست موجودی شکل گرفته باشه ولی اون نوشته ای رها شده و در نطف دور انداخته شده بود البته این نظره منه
اسپویل????
.
.
به نظر من تمام داستان فیلم در واقعه در ذهن خاویر بود و این خونه ذهن اون بود چرا که هر وقت زنش به دیگران میگفت اینجا خونه منه بهش پوزخند میزدن چون اونجا خونه همه ی اون شخصیت های خلق شده ی نویسنده بود و این زن که توی فیلم مردم اون رو الهام نویسنده صدا میزنن در وجودش گوهری رو داره که انگیزه و عشق نویسنده برای خلق آثاری تازه است و هر بار او در پی بیرون کشیدن این گوهره و خلق اثری جدید و اون زن مادر اون گوهر هست نه صرفا اون بچه و برای همین در آخر دوباره این چرخه برای خلق اثری دیگه تکرار میشه نویسنده میزاره شخصیت ها در خانه ی ذهنش مهمون بشن و زندگی کنن و او از اون ها الهام میگیره و خلقه اثر میکنه !
به امید روزی که واقعا اتحاد دو کره رو ببینیم .
بازجوید روزگار وصل خویش
اسپویل????
.
.
به نظر من تمام داستان فیلم در واقعه در ذهن خاویر بود و این خونه ذهن اون بود چرا که هر وقت زنش به دیگران میگفت اینجا خونه منه بهش پوزخند میزدن چون اونجا خونه همه ی اون شخصیت های خلق شده ی نویسنده بود و این زن که توی فیلم مردم اون رو الهام نویسنده صدا میزنن در وجودش گوهری رو داره که انگیزه و عشق نویسنده برای خلق آثاری تازه است و هر بار او در پی بیرون کشیدن این گوهره و خلق اثری جدید و اون زن مادر اون گوهر هست نه صرفا اون بچه و برای همین در آخر دوباره این چرخه برای خلق اثری دیگه تکرار میشه نویسنده میزاره شخصیت ها در خانه ی ذهنش مهمون بشن و زندگی کنن و او از اون ها الهام میگیره و خلقه اثر میکنه !