نقد فیلم sex, lies and videotapes محصول1989

زمانی که به نام کارگردان شناخته شده فیلم یعنی سودربرگ برمیخوریم،شاید توقع یک فیلم پر زرق و برق یا حداقل پرهزینه را داشته باشبم اما حساب این فیلم از همه ی کارهای قبلی او جداست. این فیلم مستقل تولید شده و اصلا خیلی ها آن را آغاز روند فیلمسازی مستقل آمریکایی امروزی میدانند. زمانی که یک فیلم از کارگردانی جوان و آمریکایی که کمپانی بزرگی هم پشتش نبود برگزیده نخل طلا بهترین فیلم شد،خیلی ها به اینده سینمای مستقل به ویژه در سسنمای تجاری هالیوود امیدوار شدند. پس از نظر تاثیرگذاری با فیلم مهمی طرف هستیم.

اما سناریو فیلم ریتمی منطقی دارد و غافل گیری ها به موقع هستند. فیلم راجع به یک زن و شوهر(آن و جیم) است که زندگی آرام و کم حاشیه ای دارند و شوهر وکیل است در یک شرکت حقوقی. آن خواهری دارد به نام سینتیا که شخصیت متفاوتی دارد از این جهت که کاملا مقید به آزادی است و البته مجرد. در طول فیلم همواره تضاد های رفتاری این دو خواهر در گفتگوهایشان تکرار میشود که شاید دلیلش دو دیدگاه کاملا متفاوت به زندگی و سبک و سیاقش است. اما شوهر آن مخفیانه با سینتیا ارتباط دارد و همین هم باعث شده تا دررابطه با کارش آنچنان جدیتی نداشته باشد. شاید تا قبل از آمدن گراهام در داستان با یک داستان کلیشه و ساده طرف باشیم اما پس از اضافه شدن او به داستان، به خصوص شخصیت آن سیری بسیار متفاوت تر و پرحادثه تر را تجربه می کند. شاید عادی ترین و قابل پیش بینی ترین شخصیت همان جیم است و با فیلمی طرف نیستیم که دیالوگ ها و شخصیت های روتین و کلیشه ای به ما تحویل دهد. آنا از طرفی به تحلیل زندگی گراهام می پردازد و همین باعث میشود که در نگاه خودش به زندگی-که حتی یک پله از سبک زندگی هم فراتر است- اشکال و تناقض ببیند. نویسنده با تشکیل یک سیکل دایره وار که شاید موقعیت افراد دائم در آن درحال تغییر است،می خواهد لزوم وجود تلنگرهایی را در زندگی برای هر کس اثبات کنه.
این فیلم قطعا فیلمی نیست که هر مخاطبی با آن ارتباط برقرار کند و بتواند خودش را جای کاراکترهای آن بگذارد اما میتواند سوالاتی را در ذهن هر مخاطبی ایجاد کند که به نظر این یکی از مهمترین رسالت های هنر و سینما است. پس قطعا ارزش دیدن و وقت گذاشتن دارد.