#80
دیو چپل، میزبان این برنامهی کمدی است که تفاوتهای ظریف نژادی و فرهنگی رو به تمسخر میگیرد ...
مرد کلاهبرداری به نام "ماریوس جوسیپوویک" به خاطر نپرداختن بدهیاش به تبهکاری خطرناک در حال فرار است. او برای بدست آوردن سرپناهی امن خود را به عنوان "پیت"، زندانی همبندش جا میزند و به خانوادهی مادری از هم پاشیدهی پیت میپیوندد. خانوادهای پر هیجان و نامتعارف که ممکن است پای او را به خطراتی باز کنند که سعی در فرار از آن را دارد و شاید در این مسیر بتواند صاحب خانوادهای مهربان شود که تابحال هرگز مزه آنرا نچشیده...
در حالی که جنگ جهانی دوم شدت می گیرد، تبهکاران سعی می کنند از هرج و مرج به نفع خود استفاده نمایند. اما در شهر هستینگز به لطف کارآگاه “کریستوفر فویل” آنها شانس زیادی ندارد. او به مبارزه با بازار سیاه، سوداگری و قتل می پردازد و از طرفی دیگر پسرش “اندرو” که خلبان نیروی هوایی سلطنتی است با دشمن در میدان نبرد می جنگد…
#211
سریال مستندی سفر طولانی به دور دنیا یک مستند زیبا و جهانگردی درمورد دو جهانگرد/بازیگر معروف بنام های (ایوان مک گریگور) Ewan McGregor و چارلی بورمن (Charley Boorman) می باشد که به نقاط مختلف جهان با یک برنامه ریزی دقیق به همراه 2 ماشین پشتیبان با موتور سفر می کنند و با فرهنگ های مردمان آن کشور ملاقات می کنند و در این حین اتفاقات جالبی رخ میدهد. این یکی از برتربن و بهترین مستندهای جهانگردی است.
پس از مرگ پدر و مادر سانی، ویولت و کلاوس، سرپرستی آن ها به Count Olaf یکی از خویشاوندان آن ها می رسد. مردی شرور که در پی ثروت بچه ها است او با اصرار عجیبی بر قانونی بودن تصرف ثروت آن ها در پی ازدواج با ویولت است، کسی که در پایان 18 سالگی به ثروت هنگفتی خواهد رسید...
این مینی سریال ، درباره جیمز کزیا دلانی است که پس از یک دهه زندگی در افریقا به خانه بازگشته و متوجه میشود میراث پدرش اکنون تحت مالکیت او است. جیمز، در راه برقراری عدالت و انتقام در قبال کسانی که به او صدمه زدند قدم میگذارد و در این راه به مبارزه با کمپانی هند شرقی پرداخته و امریکا و بریتانیا را در دورانی پر طنش رو در روی یکدیگر قرار میدهد...
داستان سریال در مورد یک راهنمای انگلیسی است که تبدیل به یک مهره مهم در سیاست پیچیده حکومت ژاپن می شود...
#71
در شلوغی جنگ جهانی اول، کابیتان ادموند بلک ادر تمام سعی خود را برای فرار از این مخمصه میکند...
داستان در مورد روزهای معمولی از زندگی مادر و دختری در یک شهر کوچک اطراف نیویورک است. ماجرای شاد بودنها و غمگین شدنها، نیازها و تلاشها، موفق شدنها و گاهی هم شکست خوردنها. مادر ۳۲ ساله است و دختری ۱۶ ساله دارد. کابوس او در زندگی این است که دخترش اشتباهات او را تکرار کند و تمامی توان خود را در جلوگیری از این موضوع می کند....
پریری که هفت سال پیش ناپدید شده بود و کور بود، حالا که بیست ساله شده است، با چشمان سالم به خانه بازگشته است. برخی او را معجزه می خوانند، اما برخی دیگر از خطرناک بودن او می ترسند.