یک ستاره سالخورده سینما با پرستارش به روستاهای اسکاتلند می رود تا پس از عمل جراحی بهبود یابد. در آنجا نیروهای مرموز انتقام از سرزمینی که جادوگران در آن سوزانده شده بودند بیرون می آیند...
پس از نزدیک به 50 سال پنهان شدن، چرفیس برمی گردد تا گروهی از دوستان جوان ایده آل گرا را که به طور تصادفی دنیای محافظت شده او را در یک شهر دورافتاده تگزاس مختل می کنند، به وحشت بیاندازد...
در آلدوویا کریسمس است و یک نوزاد سلطنتی در راه است. امبر و ریچارد میزبان خانوادههای سلطنتی از یک پادشاهی دور هستند، اما یک نفرین باستانی خانواده آنها را تهدید میکند.
هنگامی که یک خبرنگار مخفیانه به عنوان یک معلم خصوصی می رود تا اطلاعات درونی یک شاهزاده پلی بوی را دریافت کند، او درگیر دسیسه های سلطنتی می شود و در نهایت عشق پیدا می کند - اما آیا او می تواند دروغ خود را حفظ کند؟
خون آشام كوچك، براساس شخصيت هاي پرفروش ترين رمانِ آنجلا سومر بودنبرگ، دايتان رادولف خون آشامي ١٣ ساله را روايت ميكند كه توسط شكارچي خون آشام ها تهديد ميشود. با توني كه هم سن و سال او و ناميراست آشنا ميشود كه به قلعه ها، قبرستان ها و خون آشام هاي قديمي علاقه ي خاصي دارد. توني به رادولف كمك ميكند تا...
بعد از اینکه «جین فاستر» ( ناتالی پورتمن ) مورد تهدید ساکنان دنیای تاریک «سارتالفیم» قرار می گیرد، «تور» آماده می شود تا به زمین بازگشته و به هر قیمتی از جان او محافظت کند...
جانی که یک افسر بلند مرتبه ارتش امریکا است و او بهترین دوست بندینگ بارون است به طور ناگهانی میمرید و بعد از مرگ او متوجه می شوند که یک فایل از چند واقع را جایی قرار داده که سازمان مخقی انها را به خطر می اندازد درهیمن حال فایل ها به دست نانسی میرسد و….
بالتازار بلک (نیوکلاس کیج) رئیس جادوگران در دنیای مدرن هست .وی تلاش میکند تا محله منهتن را از آسیب های ماکسیم هارواث (آلفرد مولینا) دور کند. در این راه بارتازال به تنهایی قادر به مبارزه با هارواث نیست و شخصی به نام دیو استاتلر (جی بروکل) را برای همکاری با خود استخدام میکند استاتلر ظاهرا …
در دوران آپارتاید در آفریقای جنوبی، سیاستهای تبعیضآمیز نژادی به ویژه بر زندگی افراد سیاهپوست تأثیر میگذاشت.این داستان بر اساس داستان واقعی یک دختر سیاهپوست است که در دوره آپارتاید در آفریقای جنوبی به دنیا آمد ، اما والدینش سفیدپوست بودند، که این مسئله باعث ایجاد شک و تعارضهای بزرگی در زندگی او و اطرافیانش شد...
داستان حول محور یک زن جوان میچرخد که تحت فشار روانی شدید یک فرد مرموز قرار میگیرد. این فرد مشکوک است که همسر این زن میلیونها دلار از یک باند جنایی دزدیده است.
کاپیتان نیروی دریایی سلطنتی "ونورت" هشت سال قبل در خواستگاری از "آنه" دختر یک بارون جواب رد می شنود. او به املاک کنار دریای سابق آنها باز می گردد. در آنجا با عشق سابق خود روبرو می شود و...
پدری که میخواد خود را از دید پسر خود دور نگه دارد و سعی در این دارد که یک قاتل حرفه ای را به عدالت بسپارد در طول داستان او سعی میکند که از جان پسر خود محافظت کند و …
فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است. دو کاراگاه در یک ماموریت به دنبال یک گروه قاتل به نام قاتلین قلبهای تنها هستند. این گروه از طریق افراد گوناگون اقدام به فریب قربانیان خود می کنند...
داستان عاشقانه آتیلا هون (جرارد باتلر) از زمانی که پدر و مادرش را در کودکی از دست داد تا زمان مرگش. آتیلا به عنوان یک رهبر، استراتژیست و عاشق بزرگ معرفی می شود...
پس از سقوط هواپیما، دو برادر ناتنی که با یکدیگر اختلاف دارند، در جزیرهای دورافتاده و شگفتانگیز فرود میآیند. در این جزیره، انسانها و دایناسورها با یکدیگر در صلح و آرامش زندگی میکنند و جامعهای آرمانی را تشکیل دادهاند. اما این آرامش در حال تهدید است.
داستان Deadwood در شهری کوچک در جنوب ایالت داکوتای فعلی در اواخر سال ۱۸۰۰ میلادی روایت می شود. از سراسر امریکا برای یافتن طلا مهاجران بساری کوچ می کنند که با یافتن طلا یک شبه ره صد ساله را بپیمایند. این شهر که در ابتدای تاسیس خود بدون هیچ قانونی اداره می شود و همه کاره ان شخصی است به نام “سورنجن” که صاحب بار و فاح شه خانه ای در “ددوود” می باشد که قانون را از طریق خود اجرا می کند. سورنجن با کاریزمایی شبیه بیل قصاب دارو دسته های نیویورکی شاید جذاب ترین شخصیت “ددوود” باشد .شخصیتی بی رحم اتشین مزاج و گاهی شوخ طبع. و این را بگویم که وجود این شخصیت در این سریال کافی است که شما را به دیدن این سریال ترغیب کند...
پریری که هفت سال پیش ناپدید شده بود و کور بود، حالا که بیست ساله شده است، با چشمان سالم به خانه بازگشته است. برخی او را معجزه می خوانند، اما برخی دیگر از خطرناک بودن او می ترسند.
سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم ۲ تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه، دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره، قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه ...