این داستان درباره رابطه پرتنش مادر جوانی به نام مورگان گرانت و دختر نوجوانش کلارا است. مرگ غمانگیز همسر مورگان (کریس)، این تنش را تشدید کرده و آنها را ناچار میسازد تا با هم با سختیهای زندگی روبرو شوند.
الا در ۲۶ سالگی میخواهد از مادر یونانی سلطهگر و زندگی بیحاصلش فرار کند. وقتی مادرش میمیرد اما به صورت روح برمیگردد، الا احساس میکند که در دام افتاده است تا اینکه نیک، عشق سابقش، دوباره ظاهر میشود و امیدی برای عشق و استقلال در او زنده میشود.
یک مدیر اجرایی برای تضمین خرید یک برند شامپاین مشهور قبل از کریسمس به فرانسه سفر میکند، اما برنامههایش زمانی که درگیر یک رابطه عاشقانه ناگهانی با یک پاریسی جذاب میشود، به هم میریزد - و درمییابد که او پسر بنیانگذار آن برند است.
یک خواننده و ترانهسرای منزوی، وقتی که اتفاقی با یک دانشجوی پرستاری خجالتی آشنا میشود و این اتفاق الهامبخش آنها برای خلق یک آهنگ متحولکنندهی زندگیشان میشود، صدای خود را دوباره کشف میکند و درهایی را به روی آنها میگشاید که هرگز تصورش را هم نمیکردند.
وقتی گروهی از دوستان قدیمی دانشگاه که اکنون در دهه سی سالگی خود هستند، برای کریسمس در کلبه کوهستانی دورافتاده دوست تازه فوت شدهشان جمع میشوند تا زندگی او را جشن بگیرند، آن را فرصتی برای اتحاد دوباره و تبدیل شدن به واحدی منسجم میدانند. اما زمان گذشته است و با آشکار شدن رازها و کینههای قدیمی،...
یک مدیر اجرایی تبلیغات در شهری بزرگ برای نجات کتابفروشی خانوادگیشان به زادگاهش سفر میکند. او با همکاری یک هنرمند محلی بااستعداد در یک پروژه نقاشی دیواری تعطیلات، هم جرقه خلاقیت خود و هم ریشههایش را در جامعه کشف میکند.
جما یک برنامهریز مراسم موفق با زندگیای پربار است. او تقریباً از قرار گذاشتن با کسی دست کشیده است تا اینکه یک فالگیر به طرز مرموزی در یکی از مهمانیهای کاملاً برنامهریزیشدهاش ظاهر میشود و پیشبینی میکند که جما فقط یک قرار ملاقات وحشتناک دیگر تا عشق واقعی فاصله دارد.
«نامههایی به بابانوئل: خداحافظیها و بازگشتها» ششمین فیلم از این مجموعه است که در آن داستانهای شخصیتهای مختلف در شب کریسمس به هم گره میخورد. ملکیور یک شام شرکتی ترتیب میدهد، کارینا و شپان با یک آپارتمان سیلزده سر و کله میزنند و وویچچ از لندن بازمیگردد و با اِوا مرموز ملاقات میکند. نیکلاس در شهر پرسه میزند و ایگناش کوچک برای نجات حال و هوای تعطیلات درگیر ماجرا میشود.
اونگین، جوان ثروتمند و خسته از زندگی اشرافی پایتخت، برای فرار به عمارت عموی بیمار خود در روستا میرود. او با مرگ عمو مواجه میشود اما از ثروت به جا مانده خوشحال میشود. اونگین با انزوا از دیگران، در عمارت زندگی میکند تا اینکه با بازگشت صاحب جدید املاک همسایه، با او و خواهرانش آشنا میشود.
زندگی یک گوینده جدی اخبار تلویزیون وقتی با طرفدار سرسخت و سختکوش پسرک آشنا میشود، تغییر میکند. همانطور که او داستانهای مثبت تعطیلات را میپذیرد، عشق شکوفا میشود - اما یک فرصت شغلی او را مجبور میکند بین جاهطلبی و عشق یکی را انتخاب کند.
وقتی ونسا نتایج آزمایش دیانای شجرهنامهاش را دریافت میکند، خانوادهای را کشف میکند که از وجودشان بیخبر بوده و برای کریسمس به خانهشان سفر میکند.
هدر دختری اهل نیویورک و نویسندهای پرفروش است که در تلاش است تا بر بنبست نویسندگی غلبه کند و از پرداخت پیشپرداخت برای کتاب بعدیاش اجتناب کند. برنامههای او ناگهان تغییر میکند وقتی که یک مزرعه خانوادگی در مونتانا به ارث میبرد. هدر به همراه دو بهترین دوستش، برای یک ماجراجویی در "یلوستون" به قصد فروش سریع مزرعه، عازم میشوند، اما با ویرانی مزرعه غافلگیر میشوند.