سازندگان سینما تصمیم گرفتهاند تا انیمیشن کلاسیک دیزنی، "سفیدبرفی و هفت کوتوله" که در سال ۱۹۳۷ ساخته شده است را با استفاده از بازیگران واقعی به یک فیلم سینمایی تبدیل کنند.داستان فیلم درباره شاهزاده خانمی است که برای نجات پادشاهیاش از دست ملکه بدجنس، با هفت کوتوله همراه میشود.
یک مشاور املاک موفق در فصل اوج فروش به خانهاش برمیگردد تا کسب و کار خانوادگیشان را اداره کند. اما وقتی با یک عکاس جذاب آشنا میشود، برنامههایش پیچیده میشود و این عکاس باعث میشود اولویتهای زندگیاش را زیر سوال ببرد.
وقتی یک مجری تلویزیونیِ اخراجشده و فیلمبردارش یک چالش پختوپز برای تعطیلات را در پخش زنده راهاندازی میکنند، به موفقیت چشمگیری دست مییابند، روحیهی اجتماعی را تقویت میکنند و یک رابطهی عاشقانهی غیرمنتظره را رقم میزنند.
یک مادر تازه طلاق گرفته که برای بهبودی تلاش میکند، به قطب شمال، آلاسکا نقل مکان میکند، جایی که شخصیتهای عجیب و غریب از او حمایت میکنند تا روحیه پیشگامی از دست رفتهاش را دوباره زنده کند.
مگان، مدیر اجرایی یک شرکت، برای بهبود زندگی آشفته خواهر کوچکترش، یک هیئت مدیره تشکیل میدهد و با یک استاد روانشناسی که از رفتار سرسختانه او پرده برمیدارد
ایزایا هیوارد پس از یک دهه به برادوی بازمیگردد، اما در یافتن کارگردان با چالشهایی روبرو میشود. او یک نمایش موزیکال کریسمس را نجات میدهد و عشق، خانواده و دوستی را به عنوان بزرگترین هدایای تعطیلات کشف میکند. او دوباره به خانواده و دوستانش میپیوندد.
تیلور برای تأمین هزینههای کلاسهای اسکی دخترش، در یک اقامتگاه خود را به شکل بابانوئل درمیآورد. او با همکاری مدیر جذاب متیو، شادی تعطیلات و فرصتی برای عشق ورزیدن در میان چالشها را پیدا میکند.
آلیس، پزشک اورژانس، داوطلب میشود تا در شیفت شب کریسمس در یک بیمارستان روستایی کار کند. در طول یک کریسمس برفی، آلیس و برایان، یک متخصص قلب و عروق درجه یک، به تولد سه نوزاد کمک میکنند و پیوندی پایدار بین آنها شکل میگیرد.
داستان فیلم حول محور خانواده کوئین و دلوکا میچرخد که دهههاست در همسایگی یکدیگر و در سایه ورزشگاه هایمارک - خانه تیم محبوبشان، بوفالو بیلز - زندگی میکنند.
وقتی جین برای ملاقات پدر بیمارش به خانه برمیگردد، مجبور میشود زندگیاش را دوباره ارزیابی کند و از خود بپرسد که چه میتوانست باشد. گاهی خندهدار، گاهی دلخراش، «دختر چشم آبی» داستانی در حال بلوغ برای گروه سنی چهل و چند سال است.
در میانهی بهبودی دریتون از یک شکست و تردیدهای دالاس در مورد آیندهاش، ستارهی کوارتربک دریتون و دالاس با چالشهایی در رابطهشان روبرو میشوند. پیوند آنها در حالی که با فاصله و تغییرات شخصی دست و پنجه نرم میکنند، تیره و تار میشود.
فیث و کلی، خواهرانی که از هم جدا شدهاند، برای کریسمس در کوههای آلپ فرانسه دوباره به هم میپیوندند و اولین سفر پدربزرگشان را به یاد میآورند. آنها خواهری و عاشقانه را با راهنمای خود، فردریک، گرامی میدارند.
اولیویا پیرس، یک مدیر بازاریابی، کافه گربههای عمه بزرگ مرحومش را در نیویورک کشف میکند، که به باور او یک معجزه کریسمس خواهد بود. او به برنامهریزی رویدادهای جمعآوری کمکهای مالی کمک میکند و باعث میشود که قدردان ساکنان گربهسان آن باشد.
آنی لین و دیو ویکس در یک هتل تعطیلاتی با هم آشنا میشوند و عاشق هم میشوند. آنها برای یافتن یکدیگر، با به اشتراک گذاشتن تجربیات و ایجاد تغییرات اساسی در زندگی، سفرهای جداگانهای را آغاز میکنند.
استن اولشفسکی، یک نگهبان امنیتی، نقشه سرقت از خانه سینتیا رند را خنثی میکند. دوستی پرشوری بین آنها شکل میگیرد که با پیامکهای طنز آخر شب شروع میشود. پیوند عمیقتر آنها زندگی هر دو را زیر و رو میکند.
جنتری وید، که پس از مرگ پدرش دههها پیش موسیقی را کنار گذاشته، باید با گذشتهاش روبرو شود، زمانی که گراند اوله اوپری نشویل او را به جشن کریسمس خود دعوت میکند تا به یاد پدر ستاره موسیقی کانتری فقیدش باشد.
گروهبان کلی برانت، که در حال بهبودی از آسیب زانو است، با وجود اینکه قلبش برای حرفهاش میتپد، تیم شهر زادگاهش را در جام کریسمس سالانه رهبری میکند. او متوجه میشود که راههای متعددی برای خدمت به یک جامعه وجود دارد.
یک شاهزاده پس از مرگ همسرش در قرن پانزدهم، به خونآشام تبدیل میشود. او قرنها بعد در لندن زنی را میبیند که شبیه همسر مرحومش است و در پی او سرنوشت خود را رقم میزند.
یک قهرمان اکشن هالیوودیِ از مد افتاده، نقشی در پانتومیم کریسمسیِ عجیب و غریب یک روستای کوچک انگلیسی ایفا میکند، جایی که از طریق مربی رقص رک و صریح نمایش، الهام غیرمنتظرهای پیدا میکند.