تکسون، مترجمی افسرده و بیانگیزه، پس از یک قرار ناموفق، زندگیاش به طرز عجیبی شاد میشود. او بیدلیل خوشحال است، به چیزهایی جذب میشود که قبلاً برایش بیاهمیت بودند و حتی پیامهای همکلاسیاش برایش دلنشین میشوند. اما زمانی که میفهمد به یک ویروس کشنده مبتلا شده و با لی گیون، تنها پژوهشگر پادزهر، دیدار میکند، متوجه میشود که تمام این تغییرات، علائم همان ویروس هستند.
یونگسو، ماهیگیری جوان و درمانده، برای بهبود وضعیت زندگی همسر ویتنامی و مادر سالخوردهاش، نقشهای برای کلاهبرداری از بیمه میکشد که شامل صحنهسازی ناپدید شدنش است.
این داستان درباره کیم دهگون است؛ جوانی کرهای که پس از تعمید توسط یک کشیش فرانسوی، برای تحصیل در رشته الهیات برگزیده میشود. او به همراه دو نفر دیگر راهی ماکائو میشود تا به عنوان اولین کشیش متولد کره به مقام روحانیت برسد.
گروهی از دختران سال آخر دبیرستان به یک افسانه ارواح در مدرسه پی میبرند که بر اساس آن، اگر آنها در شب سالگرد تأسیس مدرسه موفق به انجام بازی قایمباشک ارواح شوند، نمره کامل امتحان ورودی دانشگاه را کسب خواهند کرد.
ورزشکاری که بیناییاش را از دست داده، ناگزیر است به برادرِ ازخودبیگانهاش متوسل شود؛ برادری که شاید او را دستاویزی برای رهایی از بندِ زندان قرار داده باشد. این دو برادر که هیچگاه صمیمی نبودهاند...
راوی معتقد است هیچ چیز ترسناکتر از یک فرد فضول با وقت آزاد زیاد نیست. «آن گئو-اول»، فعال عدالت اجتماعی، پس از سکونت موقت در آپارتمانی، متوجه صدای کوبشهای شبانه میشود که آسایش ساکنان را سلب کرده است. او تصمیم میگیرد عامل این صدا را پیدا کند و در این راه، همسایگانش را نیز با خود متحد میکند.
جونگ سئو در آستانه ازدواج، یک آپارتمان برنده میشود. برای پرداخت پیشپرداخت، به پدرش که مادرش را بدون نفقه طلاق داده، مراجعه میکند. دیدار با خانواده جدید پدر، به دلیل تفاوت خواستهها، آشوب به پا میکند و جونگ سئو را با خواستههای واقعی خود و دیگران روبرو میسازد.
گروهی از دوستان صمیمی که همگی در یک مدرسه خصوصی تحصیل میکنند، دلباختهی دانشآموز ممتاز و خوشبرخورد، سون-آ، هستند. تنها عضو این گروه که مدعی است علاقهای به او ندارد، جین-وو است؛ اما او نیز سرانجام به سون-آ علاقهمند میشود.
سوا، یک دختر شش ساله، در یک آپارتمان استودیویی با یک سیم آهنی که دور کمرش پیچیده شده، گیر افتاده است. با این حال، او به دلیل اختلالی ناشی از بدرفتاری گریه نمیکند. در حالی که سوا از گرسنگی در حال مرگ است، عمهاش سون-ایم به موقع برای ملاقات و نجات او میرسد. سون-ایم از طریق گفتههای یک همسایه متوجه میشود که مادر سوا بیش از ۱۰ روز است که برنگشته است. سون-ایم تصمیم میگیرد تنها خواهرزادهاش را از دست مادرش نجات دهد.
اثر حاضر، روایتگر داستان واقعی دلاوریهای مردان گبی بزرگ است که ضمن دفاع از آرامش کشورشان، به یاری یک خانواده جنوبی شتافته و زندگی خود را در این راه فدا کردند.
دانشآموز دبیرستانی به نام اینیونگ پس از فوت والدینش و بیخانمان شدن، در گروه رقص کرهای پنهان میشود و در آنجا توسط مدیر گروه کشف شده و به ناچار با او همخانه میگردد.
این فیلم، امید را همچون گلبرگهایی که در میان دشواریهای پیش روی یک مادر و پسر میرویند، به تصویر میکشد. این مادر و پسر در ظاهر افرادی عادی هستند، اما برای یکدیگر بسیار ویژه و بینظیرند.
پیانیستی که به دلیل آسیب دیدگی از نوازندگی بازمانده، در یک دانشگاه موسیقی کرهای با زنی مرموز آشنا میشود. این زن به او انگیزه میدهد تا دوباره موسیقی را دنبال کند و در این راه، رازی درباره تغییر زمان کشف میکند.
در میان حلقههای جرم و جنایت مرتبط با مواد مخدر، خبرچینهای موسوم به «یابا» اقدام به فروش اطلاعات مجرمان میکنند. مجرمان نیز از این اطلاعات به منظور تخفیف در مجازاتهای خود بهره میبرند و در مقابل، نیروهای انتظامی از آن برای انجام دستگیریها استفاده میکنند. بدین ترتیب، «یابا»، پلیس و دادستانها یک مثلث اساسی و تعیینکننده را شکل میدهند.