در آیندهای نزدیک که فرزندآوری به طور سختگیرانهای تحت نظارت قرار دارد، ارزیابی هفت روزه یک زوج برای کسب صلاحیت والد شدن، به یک کابوس روانشناختی بدل میگردد.
دنیس یک متخصص شراب (سوملیه) است که کشف میکند میتواند با قرار دادن پیامی در یک بطری شراب خالی که برای سال خاصی برچسبگذاری شده، زمان حال خود را تغییر دهد. او که دائماً در تلاش برای اصلاح اشتباهات گذشته است، خود را گرفتار این سفرهای زمانی مییابد.
در سال ۱۹۶۶ میلادی، نورا و هکتور، دو فیزیکدان برجسته، به سال ۲۰۲۵ سفر میکنند. در این سفر زمانی، نورا به سرعت پیشرفت کرده و در دنیای جدید به شکوفایی میرسد، اما هکتور با چالشها و مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند. این وضعیت، نورا را در دوراهی دشواری قرار میدهد: انتخاب میان عشقش به هکتور و پذیرش دنیایی که زنان را توانمند میسازد.
کارآگاه خصوصی، که با فراموشی و توهم دست و پنجه نرم میکند، در پی بررسی سرقت از خانه یک دانشمند، به ارتباطی میان همسر سابق او و گذشته دردناک خود پی میبرد.
این داستان درباره سه جنگجوی تاریخی (یک وایکینگ، یک نینجا و یک خلبان جنگ جهانی دوم) است که هرچند خودشان قاتل هستند، اما در نهایت به طعمه قویترین قاتل تاریخ تبدیل میشوند.
رنجان، جوان عاشقپیشهای از بنارس، برای ازدواج با تیتلی شغلی دولتی میگیرد، اما با فراموش کردن نذرش به لرد شیوا، گرفتار میشود تا نذرش را ادا کند. این ماجرا، داستانی طنزآمیز از عشق، سرنوشت و نجات را روایت میکند.
دونگنان، کارمند ۵۸ ساله یک رستوران، به دلیل کمکاری و غرور، پس از سالها کار، به سمت نگهبانی تنزل رتبه یافته است. او در خانه نیز با همسرش درگیر است و مورد بیتوجهی خانوادهاش قرار دارد.
اوزان، عاشق دلشکستهای است که میخواهد با خودکشی قانونی به زندگیاش پایان دهد. اما به دلیل عشق یکطرفه "اکین" که او را نمیشناسد، درخواستش رد میشود. حالا او باید اکین را پیدا کند و کاری کند که او دیگر دوستش نداشته باشد تا بتواند به آرزوی مرگ خود برسد.
یک مهندس نادیده گرفته شده به آلاسکا فرستاده میشود تا ادعای یک دانشمند عجیب و غریب را بررسی کند که میگوید گرفتن رعد و برق میتواند منبع جدیدی از انرژی تجدیدپذیر باشد.
داستان سه دوست را دنبال میکند که کشف میکنند با عطسهای ساده میتوانند ۲۰ سال به عقب یا جلو در زمان سفر کنند. اما آیندهای که به آن میرسند به خوبی چیزی نیست که انتظار داشتند و مجبور میشوند مسئولیت نجات جهان را بر عهده بگیرند.
داستان دربارهٔ یک شکارچی کارکشته است که باید گروهی مزدور را به منطقهای خطرناک ببرد تا یک سیگنال رادیویی مرموز را بررسی کنند. این داستان بر اساس یک سری بازی ویدیویی ساخته شده است.
یک دختر هاوایی که از تنهایی رنج میبرد، با موجودی فضایی که از محل خود گریخته، طرح دوستی میریزد. این دوستی به دخترک کمک میکند تا بتواند خانواده از هم پاشیدهاش را دوباره سر و سامان دهد.
بارانی از سیارکها به یک ایستگاه فضایی اصابت میکند و سپس در ناحیهای دورافتاده از گرند کنیون فرود میآید. در پی این حادثه، غلافهای اسرارآمیزی شکل میگیرند و به سرعت به موجوداتی تغییر شکل میدهند که تهدیدی برای ایستگاه فضایی و کرهٔ زمین محسوب میشوند.