باکین تاکیزاوا، نویسنده معروف دوره ادو، داستانی را برای دوستش، هوکوسای کاتسوشیکا، تعریف می کند. این داستان درباره هشت جنگجو است که با جواهراتی که در دست دارند، به دنبال غلبه بر نفرین خاندان ساتومی هستند. هوکوسای که مجذوب داستان شده، به طور مکرر به دیدار باکین می رود.
رویال رامبل 2025، سی و هشتمین دوره این مسابقات، توسط کمپانی دبلیو دبلیو ای در تاریخ 12 بهمن 1403 در ورزشگاه لوکاس اویل در ایندیاناپلیس آمریکا برگزار شد.
داستان فردی سابقاً خلافکار را دنبال میکند که برای محافظت از زنی جوان به نام خوشی استخدام میشود. فاتح برای حفظ امنیت خوشی باید از تمام تواناییهای خود استفاده کند و در عین حال تلاش کند تا حقیقت تهدیدهایی که علیه او صورت گرفته است را کشف کند.
یک سرباز سابق نیروهای ویژه در شرایط بحرانی به گروهی میپیوندد که برای روزهای سخت آمادهاند. در این اجتماع، عشق شکوفا شده و همه با هم متحد میشوند تا آیندهای بهتر بسازند.
در این داستان، هنری هارت با یک طرفدار بسیار مشتاق روبرو میشود که به دستگاهی برای سفر به دنیایهای موازی دست پیدا میکند. هنری و دوستانش درگیر ماجراجویی خطرناکی میشوند و باید راهی برای بازگشت به دنیای خود پیدا کنند.
گروهی کشتیکجکار برای اجرای نمایشی در شهری دورافتاده، قراردادی پرمنفعت را قبول میکنند، اما در ادامه متوجه میشوند که این شهر توسط یک رهبر فرقه اداره میشود که نقشههای شومی برای آنها در سر دارد.
کودکان به طرز مرموزی در پایتخت مولداوی ناپدید میشوند. افسر پلیس ولاد، با کمک دوستش از سرویس مخفی، تصمیم میگیرد تا کودکان گمشده را به هر قیمتی پیدا کند، اما رازی را کشف میکند که میتواند منجر به کودتا شود.
مدی، دانشجویی که شبها به عنوان قفلساز کار میکند، شبی با دختری مرموز به نام کلر آشنا میشود. کلر کسی نیست که ادعا میکند و مدی باید در یک شب، در شهری پر از آشوب، بیگناهی خود را ثابت کند.
نیک، یک شخصیت قدرتمند و با تجربه، به اروپا آمده تا دان را که درگیر دزدی الماس و مافیای پلنگ شده است، پیدا کند. این دو در حال برنامهریزی برای یک سرقت بزرگ از بزرگترین مرکز مبادلات الماس جهان هستند.
آلیستر، فرمانده یگان امنیتی مخفی زمین، جیم، سرباز تازهکار با تواناییهای خارقالعاده را به مأموریتی تحت رهبری سرهنگ گرین و تفنگداران زبدهاش دعوت میکند تا منشأ یک آشفتگی انرژی ناشناخته در پایگاهی در نیومکزیکو را بیابند.
براندون بکت، یک تکتیرانداز حرفهای، همراه با تیمش به کاستا وردا میرود تا از رهاسازی یک سلاح بسیار خطرناک توسط یک قاچاقچی سلاح جلوگیری کند. او در این مأموریت باید همزمان با رهبری تیم، یک تکتیرانداز تازه کار را آموزش دهد.