زندگی لیندا رو به نابودی است، اما او میکوشد تا با مسائلی چون بیماری اسرارآمیز فرزندش، غیبت شوهر، یک فرد گمشده و رابطهی روزبهروز خصمانهاش با رواندرمانگر کنار بیاید و این شرایط را مدیریت کند.
داستان درباره موجودی کوچک به نام «استیچ هد» است که توسط یک پروفسور دیوانه در قلعهای بیدار میشود تا از دیگر ساختههای پروفسور در برابر مردم شهر گروبرز نابین محافظت کند.
یک پدر مطلقه با اکراه به خاطر فرزندانش به جشن کریسمس همسر سابقش در آتلانتا میپیوندد و به طور غیرمنتظرهای با کسی آشنا میشود که ممکن است به او کمک کند دوباره به عشق ایمان بیاورد.
گدار جوان پس از نوشتن برای کایه دو سینما، تصمیم میگیرد که فیلم ساختن بهترین نقد فیلم است. او بورگارد را برای تأمین مالی یک فیلم بلند کمبودجه متقاعد میکند و با تروفو فیلمی درباره یک زوج گانگستر میسازد.
ریچل کارور که ناامیدانه میخواهد به نیویورک برگردد، با دشمن قسمخوردهی خانوادهاش، جیکوب راش، سوپراستار تجارت، معاملهای میکند. با این حال، رقابت تلخ خانوادههایشان همه چیز را تهدید میکند.
یک ستاره رسانههای اجتماعی که به خاطر انتشار مطالب تکاندهنده مشهور است، پس از حادثهای مرموز در حین فیلمبرداری یکی از ویدیوهایش که با پیانو همراه بوده، استراحت میکند. او که در کلبهای کوهستانی تنها مانده، توسط روزنامهنگاری که شروع به اخاذی از او میکند، از هم میپاشد.
در آپارتمانی در بروکلین، جایی که دیوارها نازک هستند و زندگیها با هم تداخل دارند، هفت ساکن کاملاً متفاوت، عشق، دعواهای ناخوشایند و بحرانهای وجودی آپارتمان را در قالب تصویری خندهدار و درهمتنیده از زندگی مدرن که هر بار توسط یکی از همسایهها روایت میشود، تجربه میکنند.
زنی که قصد دارد مغازه چاپ حروفچینی مادربزرگش را بفروشد، پس از ملاقات با یک علاقهمند به حفظ آثار باستانی، هدف غیرمنتظرهای پیدا میکند که هر دوی آنها را به سمت فرصتی برای رستگاری و عشق سوق میدهد.
ریکو پسر خوب و مهربانی است و از زندگی در کنار همسر و پسرش نهایت لذت را میبرد. از وقتی که ۱۵ سال پیش ۱۰۰ میلیون دلار در قرعهکشی برنده شد، هیچ چیز دیوانهوار نیست، تا زمانی که کارتهای اعتباری از کار بیفتند.
در دنیای پر هرج و مرج وال استریت، یک بانکدار تازه کار متوجه میشود که تنها چیزی که از معاملات میلیارد دلاری خطرناکتر است، مردانی هستند که آنها را امضا میکنند.
سه برادر مشهور در سفری پر هرج و مرج از لندن به نیویورک، با زمان رقابت میکنند و با چالشهای فزایندهای روبرو میشوند، آنها ناامیدانه تلاش میکنند تا برای کریسمس به همراه عزیزانشان به خانه برگردند.
برایان پس از اخراج از شغلش، به عنوان پدر خانهدار فعالیت میکند. او به دعوت یک پدر خانهدار دیگر برای یک قرار بازی پاسخ مثبت میدهد، اما متوجه میشود که آن شخص، فردی متقلب و خارج از کنترل است.
پسری جوان و دوستانش توسط بچهای مورد آزار و اذیت قرار میگیرند که ارتش اسباببازی هر کسی را که او را به چالش میکشد، به خدمت میگیرد و نیرویی عملاً شکستناپذیر را جمعآوری میکند. او با کمک پدربزرگش که در جنگ جهانی دوم خدمت کرده است، دوستان وفادارش و عشقش به تاریخ، نبرد را به سمت قلدرها میبرد و اهمیت کار تیمی، خانواده و دوستی را برای کسب پیروزی میآموزد.
در طول تعطیلات، یک رهبر فداکار غیرانتفاعی با عدم قطعیت شغلی روبرو میشود، در حالی که برخوردهای غیرمنتظره با یک دوست قدیمی و یک متحد جدید، قدرت رها کردن را آشکار میکند.
در زندگی پس از مرگ که ارواح یک هفته فرصت دارند تا تصمیم بگیرند ابدیت را کجا بگذرانند، جوآن با انتخابی غیرممکن بین مردی که زندگیاش را با او گذرانده و اولین عشقش که در جوانی فوت کرده و دههها منتظر آمدنش بوده، روبرو است.