برای اینکه روح جیا مین فرار کند و دیگر او را آزار ندهد، مای تین با جیا مین دست به دست هم دادند تا برای حفظ خانه اجدادی که مورد اختلاف اقوام بود، برنامهریزی کنند و از پدربزرگش خواستند که ملک را تقسیم کند.
دنبالهای بر فیلم پرفروش «کفش مانیتو». آبهاچی و رنجر در دامی که توسط یک باند تبهکار پهن شده بود، گرفتار میشوند، اما توسط دیمیتری یونانی و کارمند جدیدش، مری، نجات مییابند. با این حال، این نجات، نقشه بزرگتری را آشکار میکند و قهرمانان ما را به یک ماجراجویی کاملاً جدید سوق میدهد.
پس از انفجار زمین، آندری ملنیک، فضانورد اوکراینی، آخرین فرد در جهان هستی میشود تا اینکه تماسی از کاترین، زنی فرانسوی در یک ایستگاه فضایی دوردست، دریافت میکند. با وجود موانع، آندری تصمیم میگیرد او را پیدا کند.
وقتی یک شرکت اسباببازیسازی مرموز از شهرت تازه کشفشدهی لاکپشتها سوءاستفاده میکند، این دو برادر سرنخها را تا نیوجرسی دنبال میکنند و در آنجا به طور اتفاقی با کشف تکاندهندهای روبرو میشوند.
چند دوست که دچار بحران میانسالی شدهاند، تصمیم میگیرند برای غلبه بر این وضعیت، فیلم محبوب دوران جوانی خود را بازسازی کنند. این گروه در راه بازسازی فیلم وارد جنگل میشوند اما در آنجا با اتفاقات پیشبینینشدهای مواجه میگردند.
یه زوج عجله میکنن و با یه گردنبند مقدس دزدی ازدواج میکنن. همین باعث میشه زن تسخیر بشه. شوهرش هم مجبوره با چند نفر دیگه بره دنبال تاریخچه سیاه اون گردنبند تا بتونه همسرش رو از این بلای ماورایی نجات بده.
ماوی (Mavi) یه آشپزه که با پدر و مادر طلاقگرفتهش زندگی میکنه. چون بیکاره، میره سراغ رستوران آسیم عزیزاوغلو (Asim Azizoglu). شرط استخدامش اینه که با پِلین (Pelin)، نوهی لوس و پررو آقا آسیم، رفیق بشه. ماوی هم قبول میکنه و کار رو شروع میکنه.
آسلی (Asli)، نِکو (Neco)، اینجی (Inci)، چینار (Cinar) و چاپراز (Capraz) یه باند خلافکارن. اینجی برای آخرین کارشون از شرکت پول میدزده؛ نگهبان امنیت رو مقصر میدونن و اونم میمیره. اینجی از عذاب وجدان داره میترکه، میخواد بره پلیس خودش رو تحویل بده، اما یهو میفهمه که حاملهست.
در زندگی پس از مرگ که ارواح یک هفته فرصت دارند تا تصمیم بگیرند ابدیت را کجا بگذرانند، جوآن با انتخابی غیرممکن بین مردی که زندگیاش را با او گذرانده و اولین عشقش که در جوانی فوت کرده و دههها منتظر آمدنش بوده، روبرو است.
کمیل نانجیانی پس از نزدیک به یک دهه دوری، به شیکاگو، جایی که کارش را در استندآپ کمدی آغاز کرد، بازمیگردد. او در یک ویژه برنامه به اضطراب، خطرات خرید مواد مخدر قبل از قانونی شدن و داروی گربه میپردازد.
یک کمدی خانوادگی دلگرمکننده درباره مجری بدنام تلویزیون، کریس، و یک دختر جوان بومی، چارلی، که با هم برای نجات و توانبخشی گروهی از بچههای یتیم در یک جامعه دورافتاده اوتبک تلاش میکنند.
در آستانهی یک تصمیم شغلی که زندگیاش را تغییر میدهد، ورا تصمیم میگیرد یک آخر هفتهی تعطیل را برای نزدیکترین دوستان دوران کودکیاش برگزار کند. این سه روز، پر از راز و رمز، تفریح و عاشقانه است.
سه خواهر و برادر بزرگسال که تمایلی به همراهی والدینشان در یک سفر دریایی کریسمس در اروپا ندارند، هر کدام با مسائل شخصی خود دست و پنجه نرم میکنند، اما در طول سفر با شادی، عاشقانه و پیوندهای خانوادگی غیرمنتظرهای روبرو میشوند.
دو فرشته کریسمس با سبکهای متضاد، باید قبل از تعطیلات، روحهایشان را متحد کنند و در عین حال با تعدیل نیرو در بخشها و ارتباط غیرمنتظره خودشان دست و پنجه نرم کنند.