ماوی (Mavi) یه آشپزه که با پدر و مادر طلاقگرفتهش زندگی میکنه. چون بیکاره، میره سراغ رستوران آسیم عزیزاوغلو (Asim Azizoglu). شرط استخدامش اینه که با پِلین (Pelin)، نوهی لوس و پررو آقا آسیم، رفیق بشه. ماوی هم قبول میکنه و کار رو شروع میکنه.
آسلی (Asli)، نِکو (Neco)، اینجی (Inci)، چینار (Cinar) و چاپراز (Capraz) یه باند خلافکارن. اینجی برای آخرین کارشون از شرکت پول میدزده؛ نگهبان امنیت رو مقصر میدونن و اونم میمیره. اینجی از عذاب وجدان داره میترکه، میخواد بره پلیس خودش رو تحویل بده، اما یهو میفهمه که حاملهست.
در زندگی پس از مرگ که ارواح یک هفته فرصت دارند تا تصمیم بگیرند ابدیت را کجا بگذرانند، جوآن با انتخابی غیرممکن بین مردی که زندگیاش را با او گذرانده و اولین عشقش که در جوانی فوت کرده و دههها منتظر آمدنش بوده، روبرو است.
کمیل نانجیانی پس از نزدیک به یک دهه دوری، به شیکاگو، جایی که کارش را در استندآپ کمدی آغاز کرد، بازمیگردد. او در یک ویژه برنامه به اضطراب، خطرات خرید مواد مخدر قبل از قانونی شدن و داروی گربه میپردازد.
یک کمدی خانوادگی دلگرمکننده درباره مجری بدنام تلویزیون، کریس، و یک دختر جوان بومی، چارلی، که با هم برای نجات و توانبخشی گروهی از بچههای یتیم در یک جامعه دورافتاده اوتبک تلاش میکنند.
در آستانهی یک تصمیم شغلی که زندگیاش را تغییر میدهد، ورا تصمیم میگیرد یک آخر هفتهی تعطیل را برای نزدیکترین دوستان دوران کودکیاش برگزار کند. این سه روز، پر از راز و رمز، تفریح و عاشقانه است.
سه خواهر و برادر بزرگسال که تمایلی به همراهی والدینشان در یک سفر دریایی کریسمس در اروپا ندارند، هر کدام با مسائل شخصی خود دست و پنجه نرم میکنند، اما در طول سفر با شادی، عاشقانه و پیوندهای خانوادگی غیرمنتظرهای روبرو میشوند.
دو فرشته کریسمس با سبکهای متضاد، باید قبل از تعطیلات، روحهایشان را متحد کنند و در عین حال با تعدیل نیرو در بخشها و ارتباط غیرمنتظره خودشان دست و پنجه نرم کنند.
یک تاجر سرسخت، آقای سود، مجبور میشود در یک شب کریسمس سرنوشتساز - با هدایت سه روح فراموشنشدنی - در سفری به سوی شفقت و رستگاری، با گذشته، حال و آینده خود روبرو شود.
تیم دخترانه اوآرای از شکست زودهنگام تیم آنکو (Anko Team) حسابی شوکه شده. با وجود اینکه دستشون ضعیفتره، شجاعانه دارن با آکادمی ادامه (Continuity Academy) میجنگن. جدا از این، اریکا ایتسومی از کوروموریمینه – که مسیر تانکش رو خودش به شکل متفاوتی طراحی کرده – داره با دارجیلینگ (Darjeeling) باهوش از سنت گلوریانا روبهرو میشه و نبرد میکنه.
یک دزد خردهپا، با کمک دختر بیخبر و گوشهگیرش، گروهی از کلاهبرداران سرودخوان کریسمس را گرد هم میآورد تا به خانهی یک مرد ثروتمند نفوذ کنند و یک الماس غولپیکر را بدزدند.
پنج نفر با دریافت پیوند عضو از یک موجود فراطبیعی، به ابرقدرت دست مییابند و با روانبینی دیگر که او نیز از طریق پیوند به قدرت رسیده و خواهان قدرتهای آنهاست، مبارزه میکنند.
اِدا، موش جوانی که رؤیاهای بزرگی در سر دارد، در قالب قهرمان خود، اِد، فرصت شرکت در مسابقات گرندپری را به دست میآورد. او با شجاعت در برابر خرابکاریهای رقیبش ایستادگی میکند و ثابت میکند که حتی کوچکترین شرکتکننده در مسابقه نیز میتواند بیشترین تأثیرگذاری را داشته باشد.