دفتر نقاشی دختری در یک برکه میافتد و نقاشیهای او زنده میشوند و شهر را پر از هرج و مرج میکنند. خانوادهی او باید با هم متحد شوند تا این موجودات را که ناخواسته خلق کردهاند، متوقف کنند.
سارا اسکوئیرم، شخصیت دیگر و نامقدس سارا شرمن، ساعتی چرکین از مایعات بدن، اعترافات زخمهای باز و شوخیهایی را آغاز میکند که زخمهایی بر روح باقی میگذارند.
در یک جنگ وحشیانه میان شیاطین، شکارچیان و دشمنان مخفی، دختری اسرارآمیز به نام «رِزه» وارد دنیای دنجی شده است. او اکنون با مهلکترین نبرد خود روبرو است، نبردی که در دنیایی بیقانون برای بقا، از عشق مایه میگیرد.
مونیکا مونتگومری، یک مربی دوستیابی با اعتماد به نفس و زیرک، کسب و کار موفقی به نام «کوپید کانسل» را اداره میکند - تا اینکه نامزدی زنده تلویزیونی او با پیر سنت کلر، مجری جذاب اما خودشیفته برنامه «مورنینگ ممفیس»، تنها چند هفته قبل از کریسمس به طرز چشمگیری به هم میریزد.
یک مدیر اجرایی املاک و مستغلات پس از تصادف ماشین و فراموشی، در ایام کریسمس در یک مسافرخانه کوچک در شهر کوچک به هوش میآید. او بیخبر از رابطه گذشتهاش، عاشق پسر صاحب مسافرخانه میشود - تا اینکه خاطرات گذشتهاش، رابطه عاشقانه نوپایشان را به خطر میاندازد.
سطام مرد جوانی است که بدشانسی آورده و هر کاری که انجام داده به شکست انجامیده است. او که اکنون در آستانه از دست دادن خانهاش به دست ابو عتیق بیرحم است، نقشه جسورانهای میکشد تا از پدر ثروتمند اما خسیسش پول بگیرد.
ادی متیوز که ناامیدانه در یک شغل بیسرانجام گیر افتاده و مجبور به زندگی با مادرزن ناراضیاش شده است، تصمیم میگیرد رویای هالیوودی خود را به واقعیت تبدیل کند - همراه خیالی و شرورش که میخواهد به واقعیت تبدیل شود، او را به این کار ترغیب میکند.
کلر برای یک کریسمس ویژه برنامهریزی میکند، اما خانوادهاش او را فراموش میکنند. وقتی متوجه میشوند که او غایب است، تعطیلاتشان به خطر میافتد تا اینکه کلر برمیگردد و جشنی را که شایستهاش هستند برایشان برگزار میکند.
گرگ باید در یک مسابقه استعدادیابی که به زودی برگزار میشود، هالی هیلز را تحت تأثیر قرار دهد. پدرش، فرانک، قصد دارد او را به مدرسه نظامی بفرستد. موضوع اصلی تلاش گرگ برای اثبات این است که با شرکت در این مسابقه به فرانک ثابت کند که نیازی به آموزش نظامی ندارد.
خانواده فراگل را دنبال میکند که مشتاقانه منتظر اولین برف فصل هستند. وقتی فقط یک دانه برف میبارد و گوبو نمیتواند آهنگ تعطیلات سالانهای را که همه انتظارش را دارند، بنویسد، فصل از مسیر خود خارج میشود.
آوریل و چستیتی، دوستان صمیمی سابق، برای یک شغل طراحی رویداد در یک نمایش کریسمس با هم رقابت میکنند. آنها باید بر اختلافات گذشته خود غلبه کنند و با هم همکاری کنند تا تهیهکننده را تحت تأثیر قرار دهند، اما رقابت شدت میگیرد.