مارتینا، یک معلم مدرسه، و سه دوستش آزمایشی عجیب را آغاز میکنند تا این نظریه را که بدن انسان زمانی که سطح الکل خونش در ۰.۵ نگه داشته میشود، بهترین عملکرد را دارد، آزمایش کنند.
جاستین به کلبهای که برای ماه عسلش در نظر گرفته شده، پناه میبرد، اما در آنجا با جین، دخترعموی نامزد سابقش، آشنا میشود. وقتی نامزد سابق جاستین با دوست پسرش از راه میرسد، جرقهای بین آنها زده میشود و رازها و اکتشافاتی در مورد عشق و فرصتهای دوباره آشکار میشود.
در یک جنگ وحشیانه میان شیاطین، شکارچیان و دشمنان مخفی، دختری اسرارآمیز به نام «رِزه» وارد دنیای دنجی شده است. او اکنون با مهلکترین نبرد خود روبرو است، نبردی که در دنیایی بیقانون برای بقا، از عشق مایه میگیرد.
مردی گنگ پس از جدا شدن از همسرش دچار آشفتگی میشود. او درگیر ماجرای بسته مواد مخدری میشود که به پیدا شدن چند جسد در خانهاش میانجامد. یک پلیس با انگیزههای شخصی در حال پیگیری این پرونده است.
کیتیِ آرام و منطقی که از کودکی با بهترین دوستش، دلینیِ وابسته به او، جداییناپذیر بودهاند، برای گفتن خبر ازدواجش، دلینی را به سفری دخترانه میبرد. با این حال، اتفاقات آنطور که انتظار میرفت، پیش نمیروند.
دوروثی مارچ، مشهورترین محقق ۱۲ ساله پاگنده، پس از ۲۰ سال غیبت، ناچار به بازگشت میشود تا با دوستانش متحد شده و سرنخ جدیدی را در جستجوی این موجود افسانهای دنبال کند.
این داستان لطیف و تفکربرانگیز، روایتگر غلبه بر مشکلات از طریق ارتباط زندگیها است که با یک سفر جادویی برای نجات کریسمس و نجات شخصیتها از یکدیگر به اوج میرسد.
بازیگر بدهکار، ماریوس دو ویلدوک، پس از رکود، برای دریافت کامل دستمزد، مجبور به بازی در نقش اصلی فیلم کارگردان نویدبخش، ریچارد فاوار، با شرط اجباری شرکت در تور پیشنمایش آن میشود. به این ترتیب، ماریوس ناخواسته همراه با ریچارد و دو نفر دیگر (کولت و لولو)، یک سفر جادهای پرهرجومرج و پرماجرا را در فرانسه آغاز میکند.
دو مرد جوان که وسواس فکری در مورد تئوریهای توطئه دارند، مدیرعامل یک شرکت بزرگ را میربایند. آنها متقاعد شدهاند که او یک موجود فضایی است که قصد نابودی کره زمین را دارد.
نوازندهای سرگردان برای آشتی کردن با یکی از دوستان قدیمیاش راهی سفری میشود. در این سفر، دخترِ یاغیِ معشوقه سابقش او را همراهی میکند. آنها در طول این مسیر، غافلگیرانه به لحظات شادی و جشنهای موسیقایی دست مییابند.
در شب سال نوی میلادی ۱۹۹۹، مینی تصادفاً به بطری تکیلایی دست مییابد که خاصیت سفر در زمان دارد. با نوشیدن هر شات از این تکیلا، او به لحظهٔ آغاز همان شب بازمیگردد. بنابراین، او به اندازه تعداد شاتهای موجود در بطری، فرصت دارد تا مسیر وقایع هزارهٔ خود را دگرگون سازد.
روبرتو همواره در گفتن حرف نامربوط در زمان نامناسب تبحر دارد. اما هنگامی که او به یک رایانهای دست مییابد که قادر است الگوریتمهای تکتک ما را بخواند و اطلاعات کاملی در مورد همه کس به دست آورد، سرانجام زندگی به او روی خوش نشان میدهد.
یک خانواده کرهای زندگی پنهانی دارند؛ مینا، دختر خانواده، بهجای پیانو مخفیانه ورزشهای رزمی انجام میدهد. این فعالیتهای سری به عهد و پیمانهایی مرتبط است که آنها با سونگ-هیون، گمشده فاجعه کشتی سوول، داشتند.
«دون»، پسربچهای چاق و قربانی آزار و قلدری، با روحی به نام «مری» آشنا میشود. مری برای پیوستن به ارواح خانواده آشفتهاش به کمک دون نیاز دارد. این دیدار سرآغاز سفر آنهاست.