سازندگان سینما تصمیم گرفتهاند تا انیمیشن کلاسیک دیزنی، "سفیدبرفی و هفت کوتوله" که در سال ۱۹۳۷ ساخته شده است را با استفاده از بازیگران واقعی به یک فیلم سینمایی تبدیل کنند.داستان فیلم درباره شاهزاده خانمی است که برای نجات پادشاهیاش از دست ملکه بدجنس، با هفت کوتوله همراه میشود.
یک متصدی مهمانخانه، سفری ۷۰۰ کیلومتری با دوچرخهٔ برقی را برای خودشناسی آغاز میکند. این ماجراجویی با هدف پایداری زیستمحیطی، بازسازی روابط اجتماعی و کشف دوبارهٔ واقعیتهای کوچک و محلی صورت میگیرد.
این اثر، بزرگترین داستان عاشقانه تمام اعصار را در قالب یک موزیکال پاپ اصیل به تصویر میکشد. داستان آن برگرفته از رویداد واقعی است که الهامبخش نمایشنامه «رومئو و ژولیت» اثر ویلیام شکسپیر بوده است.
آثار هنری دوره رنسانس در مکانهایی مانند گالری اوفیتزی و کلیساهای رم، شامل پرترههایی از افراد آفریقایی و آفریقاییتبار هستند که تاکنون مورد توجه قرار نگرفتهاند. این موضوع سؤالاتی را درباره هویت، خاستگاه و دلایل به تصویر کشیدن آنها مطرح میکند.
جوانا صاحب کسبوکار خانوادگی فرآوری سنگ شده است. او با وجود ارتباط نزدیک با مادر و دخترش، آلیدا، نمیتواند با آنها رابطهای کاملاً صمیمانه و شفاف داشته باشد.
آندروچیو، فراری جوانی که از طاعون در اروپا گریخته، برای یافتن درمان به «روستای جادوگران»، تریورا، میرود. در این سفر، همراهی مرموز او را در دنیایی که مرز میان واقعیت و کابوس در آن نامشخص است، راهنمایی میکند.
این داستان، ماجرای واقعی نوونکا فرناندز، زن جوانی در اسپانیا در دهه ۱۹۹۰ را بازگو میکند. او با شجاعت تمام، آزار و اذیتی که از سوی رئیسش در محل کار تجربه کرده بود را گزارش داد. پایداری و مقاومت او، سرآغازی شد برای مبارزه با رفتارهای نادرست در محیطهای کاری در کشور اسپانیا.
کشاورزی به نام «تاچو» که زندگیاش را با کشاورزی میگذراند، پس از شنیدن خبر فوت دخترش، برای بردن پیکرش به خانه، به شهر میرود و با دنیایی ناآشنا روبهرو میشود.
آنا، زنی ۳۳ ساله، ۱۵ سال حبس را به دلیل قتل خواهر دوقلویش گذرانده است. او که در زمان وقوع حادثه به سن قانونی رسیده بود، با وجود اتمام دوران محکومیت، همچنان با قضاوت خود و دیگران دست و پنجه نرم میکند. او برای دوری از رویارویی با مادرش، به شهری کوچک در توسکانی فرار کرده و به عنوان کتابدار مشغول به کار شده است.
کتابخانه فیلوسفیکا هرمتیکا، شامل بیش از ۲۵,۰۰۰ کتاب کمیاب در زمینه کیمیاگری، هرمتیکا و عرفان، اکنون در موزه سفارت ذهن آزاد قرار دارد و بخشی از حافظه جهانی یونسکو است.
این فیلم در سیسیل اتفاق میافتد و ماجرای کارگردانی را روایت میکند که مجبور میشود زیر فشار مافیای تبهکار، فیلمی را بسازد. این فیلم به نوعی «فیلمی در دل فیلمی دیگر» است و فساد، تبعیض و کلیشههای موجود در دنیای هنر را برملا میکند.
ساندرا، روانشناس جوانی که تازه استخدام شده، پس از بازگشت به خانه متوجه میشود دوست پسرش او را ترک کرده است. او در اولین روز کاریاش در یک سایت رواندرمانی آنلاین، به جای هویت واقعی خود، هویت یک زن مسن را پیدا میکند و به طور اتفاقی متوجه میشود که یکی از مراجعانش دوست پسر سابقش است که او را ترک کرده است. ساندرا برای پنهان ماندن، خود را به جای آن رواندرمانگر مسن جا میزند.
مری، دختر دوازده سالهای از دوبلین است که با شجاعت با این واقعیت روبرو میشود که ننهی محبوبش در حال مرگ است. اما ننه نمیتواند از زندگی دست بکشد و وقتی یک زن جوان مرموز با یک پیام برای ننه در خیابان مری ظاهر میشود، مری به یک ماجراجویی غیرمنتظره کشیده میشود.
همسر تازه منصوب شده و پسر سرکش یک زن، هر کدام به نوعی باعث دوری و رنج او هستند. وقوع یک حادثه ناگهانی، این خانواده شکننده را با تغییرات اجتنابناپذیری روبرو میکند.
میمی، نوجوان یتیم با پاهایی که شکل طبیعی ندارند، در یک پیتزافروشی واقع در ناپل مشغول به کار است. در یک روز تقدیرساز، او با کارمیلا، دختری جوان که خود را از نسل کنت دراکولا میپندارد، آشنا میشود. این دو تصمیم میگیرند که با یکدیگر از محیط اجتماعی خود جدا شوند.
یک سرهنگ سیسیلی که گروهی ناهمگون را بر عهده دارد، در جریان لشکرکشی سال ۱۸۶۰ جوزپه گاریبالدی برای یکپارچه کردن ایتالیا، با هوشمندی بر دشمنان خود چیره میشود.