«کنتس بیانکا برومونتی» (مانگانو) از پروفسوری گوشه گیر (لنکستر) می خواهد که طبقه ای از خانه ی اعیانی اش را به دخترش، «لیتا» (مارسانی) و دوست او، «استفانو» (پاتریتسی) اجاره دهد. کنتس را یک جوان آلمانی به نام «کونرات» (برگر) هم راهی می کند. پروفسور، «ونرات» را مصاحب خود می یابد و او نیز در همان خانه ساکن می شود.
"گوستاو ارشنباخ" آهنگسازی است که پس از فشارهای حرفه ای و شخصی به خانه ای کنار ساحل ونیز برای استراحت می رود.اما او آرامشی پیدا نکرده و به سرعت به پسر نوجوانی که به همراه خانواده اش در تعطیلات به سر می برد جذب می شود...
مستندی درباره سفرها و تست های بازیگری لوچینو ویسکونتی در جستجوی یک بازیگر جوان برای به تصویر کشیدن نقش تادزیو در اقتباس او از رمان «مرگ در ونیز» نوشته توماس مان...
"ساندرا" به شهر کوچکی در توسکانی که دوران کودکی اش را سپری کرده بازمی گرد.همسر آمریکایی اش "اندرو" او را همراهی می کند.او می خواهد به پدرش که در دوران کودکی او در آشوویتس کشته شده ادای احترام کند."اندرو" برای اولین بار با "جیانی" برادر او ملاقات می کند و...
در پى حمله ى «گاریبالدى» به سیسیل، شاهزاده ى سالینا، «دون فابریتسیو» (لنکستر)، می پذیرد که برادرزاده ى محبوبش «تانکردى» (دلون) به ارتش «گاریبالدى» بپیوندد. در سفر هر ساله ى شاهزاده و خانوادهاش به ییلاق، «تانکردى» هم به آنان میپیوندد و دل به «آنجلیکا» (کاردیناله)، دختر «دون کالوگرو» (استوپا) میبندد…
چهار برادر روستایی که به تازگی پدر خود را از دست داده اند به همراه مادر خود به برای پیدا کردن کار به شهر میلان می روند. جایی که برادر بزرگترشان هم اکنون در آنجا مشغول کار است و تصمیم دارد با دختر مورد نظر خود ازدواج کند. اما پیدا کردن کار به این سادگی ها هم نیست و برادر ها با مشکلات جدید تری رو به رو می شوند...
"جینو" رهگذری جوان و خوش چهره در مسافرخانه ای کنار جاده ای که توسط "جیووانا" اداره می شود توقف می کند.او از ازدواج با همسر پیر خود "باراگانا" ناراضی است.آن دو عاشق یکدگیر می شوند.اما "باراگانا" مانعی برای رابطه آنهاست و از طرفی "جیووانا" نمیخواهد به همراه او فرار کند...
"ماریو" مردی خجالتی و تازه وارد به لیورنو،با زنی گریان بر روی یک پل به گفتگو می نشیند.آن زن،"ناتالیا" سالهاست که منتظر بازگشت عشق خود است.به مدن سه شب او با "ناتالیا" همراهی می کند،با او می رقصد و سرگرمش می کند.او عاشق می شود اما آیا می تواند "ناتالیا" را از گذشته اش جدا کند...
بلاستی کارگردانی است که به دنبال دختر کوچکی برای فیلم کوچکش می گردد.به همراه مادران دیگر، مادلنادختر خود را به امید انتخاب و تبدیل شدن به یک ستاره نزد کارگردان می برد.