در ژوئن سال 1944، گروه پارتیزانی ایوان رایکوف به حومۀ شهر اورشا برای انجام عملیات شناسایی فرستاده شد. اما حضور گروهی شکارچی، که مأموریت اصلی آن ها از بین بردن فعالیت های پارتیزانی در آن منطقه بود، این عملیات را با پیچیدگی هایی مواجه کرد.
کاناتا، دانشآموز علاقهمند به موزیک ویدیو، با دیدن اجرای خیابانی معلمی که آرزوهای موسیقیاش را رها کرده، الهام میگیرد و هدف جدیدی در زندگی پیدا میکند.
یک تیم تحقیقاتی علمی پس از سقوط هواپیما در یک کوه یخی، با یک گرگ غولپیکر جهشیافته مواجه میشوند. گرگ، دختر اوتیسم یکی از اعضای تیم را میرباید و پدر برای نجات او، وارد نبردی مرگبار با گرگ میشود.
مودگلیانی، هنرمند ایتالیایی، در بحبوحه جنگ جهانی اول در پاریس، طی یک دوره ۷۲ ساعته، با موانع مختلفی از جمله بمبها، پلیس، روابط عاطفی و نقدهای هنری دست و پنجه نرم میکند تا فضایی مناسب برای خلق و نمایش آثار هنری خود بیابد.
در یک شهر کوچک واقع در جنوب هند، زنجیرهای از قتلهای حلنشده در طی 18 سال گذشته، منطقهای را در هالهای از ابهام فرو برده است. با وجود تلاشهای پیدرپی، پلیس محلی موفق به یافتن هیچگونه توضیح یا مظنونی نشده است.
شو کیائو، مدرس دانشگاهی سی ساله، در آستانه ازدواج با نامزدش، هو، بانکداری موفق، قرار دارد. آینده او از پیش رقم خورده است. اما در جریان یک برنامه پژوهشی در پراگ، شو با فن، کارگردان تئاتر، ملاقات میکند.
کونگ شیو، کارگر زنی معمولی، در بازه زمانی اواخر دهه 1960 تا اوایل دهه 1980، با شهامت از دو ازدواج ناموفق خود رهایی یافت و در خلال کار طاقتفرسای کارگاه، در اوقات فراغت به نوشتن پرداخت و به یک نویسنده تبدیل شد.
در این داستان درباره تابآوری، انسانیت و قدرت دگرگونکننده هنر، دیوین جی که به اشتباه در زندان زندانی شده است، با بازی در یک گروه تئاتر به همراه دیگر زندانیان، هدفی برای زندگی پیدا میکند
داستان حول محور مسابقه "جام رقص ژاپن" میچرخد، جایی که شخصیت اصلی داستان، هینانو هوشیکیتا و دوستانش به عنوان پرنسسهای کهکشان در آن شرکت خواهند کرد. آنها با تیم قهرمان چهار دوره مسابقات، ایله دنج، رقابت خواهند کرد.
داستان در مورد تلاقی سرنوشت چند شخصیت مختلف در یک شهر کوچک تگزاس است. دو خلافکار، یک زن مسن با راز، یک دختر جوان و یک صرافی، همگی در عرض هشت روز با یکدیگر روبرو میشوند.
زندگی آرام دختری به نام جیندریشکا با آمدن طلبکاران و تهدید به مصادره خانه به خاطر بدهی پدرش، زیر و رو میشود. او باید در زمانی کوتاه، تصمیمی سرنوشتساز بگیرد.
این اثر، روایتی نو از حماسه نیبلونگن است که شخصیت اصلی آن هاگن فون ترونجه، یک وایکینگ، است. او با خدایان کهن پیمان دوستی میبندد و در برابر حاکمی ستمگر قیام میکند.
یک زن در بهترین دوران زندگی خود به سر میبرد، تا اینکه متوجه میشود کسی بزرگترین راز او را به داستان یک سریال پربیننده تبدیل کرده، و در آن سریال او نقش آدم بد را دارد.
در زمان جنگ و ویرانی، یک هیزمشکن فقیر و همسرش در جنگلی بزرگ زندگی میکنند. روزی، زن نوزاد دختری را پیدا و نجات میدهد، که تغییری غیرقابلبرگشت در زندگی این زوج و کسانی که سر راه این کودک قرار میگیرند، ایجاد میکند.