یک سرهنگ سیسیلی که گروهی ناهمگون را بر عهده دارد، در جریان لشکرکشی سال ۱۸۶۰ جوزپه گاریبالدی برای یکپارچه کردن ایتالیا، با هوشمندی بر دشمنان خود چیره میشود.
در طی سفری به سیسیل در سال 1920، لوئیجی پیراندلو با اونوفریو پرینسیپاتو و سباستیانو ولا ملاقات میکند، دو بازیگر که در حال تمرین نمایشی جدید با بازیگران دراماتیک آماتور خود هستند. این دیدار شگفتی های بزرگی را به همراه دارد...
مردم شهر سیسیلی که از فساد به ستوه آمدهاند، شهردار جدیدی انتخاب میکنند، اما فساد در این شهر عمیقاً ریشه دوانده و هیچ امیدی به اصلاح اوضاع وجود ندارد.
پس از اینکه دو تکنسین تلویزیونی از خدا بی خبر با صحنه قتل روبرو می شوند، هر قدمی که برای جلوگیری از مظنون شدن بر می دارند، آنها را در دردسر عمیق تری قرار می دهد.