یک سفر ماهیگیری با ناپدید شدن لیندا کارمن در دریا و رها کردن پسرش ناتان برای روزها، به فاجعهای ختم میشود. نجات او سوالاتی را در مورد قتل پدربزرگش مطرح میکند و نبردی بر سر ارث و میراث را شعلهور میکند که منجر به افشاگریهای تکاندهندهای میشود.
دو مرد جوان که وسواس فکری در مورد تئوریهای توطئه دارند، مدیرعامل یک شرکت بزرگ را میربایند. آنها متقاعد شدهاند که او یک موجود فضایی است که قصد نابودی کره زمین را دارد.
داستان درباره دو برادر دوقلوی همسان با ارزشهای متضاد است که در مسیر پرپیچوخم زندگی، پس از عبور از دنیای جرم و جنایت، با مفاهیمی چون خیانت و رستگاری مواجه شده و سرشت عمیق انسان را آشکار میسازند.
کارآگاه کارل مورک، رز، همکار جوان خود را به جزیره بورنهلم میفرستد تا به درخواستهای همکار قدیمیاش کریستین هابرسات پاسخ دهد. اما کریستین خودکشی میکند و رز را به سفری عمیق به گذشته خود میفرستد. کارل که به تازگی نامزد کرده به جزیره میرسد و به همراه رز و اسد درگیر یک پرونده سرد قدیمی از دختری میشوند که حلق آویز به درخت پیدا شده است. این قتل به اداره پلیس محلی و فرقهای از پرستندگان خورشید مرتبط است. کارل باید پرونده را حل کند و با گذشته تاریک خود روبرو شود.
استاد دانشگاهی خود را در یک بحران شخصی و کاری مییابد؛ چرا که یکی از شاگردان ممتاز او علیه همکارش شکایتی مطرح میکند و در همین حین، راز تاریکی از گذشتهی خود استاد در آستانهی فاش شدن است.
در یک روز و شب تابستانی وحشی در آپارتمانشان در ایست ویلیج، بانی، کلاهبردار خیابانی و دوستش دینو، با گروهی از همسایگان عجیب و غریب نقشه میکشند تا جسد یک مرده را پنهان کنند. با گذشت زمان و افزایش گرما، هرج و مرج حکمفرما میشود.
دو دزد خردهپا، سالی و لو، عمارت یک بیوه مرموز را هدف قرار میدهند. در حالی که سالی مجذوب زیبایی او میشود، سرقت آنها با تعقیب و گریزهای مرگبار یک قاتل سریالی که شهر را طعمه خود کرده، درگیر میشود.
دو قمارباز که از زندان آزاد شدهاند تصمیم میگیرند یک کازینوی غیرقانونی باز کنند، اما درگیر مافیا میشوند و دوست یکی از قماربازان در این میان گرفتار میشود.
باب، انقلابی سابق و پارانویایی، همراه دختر مستقلش، ویلا، در انزوا زندگی میکند. با ظهور مجدد دشمن شرور باب و ناپدید شدن ویلا، باب برای یافتن دخترش تلاش میکند، در حالی که هر دو باید با عواقب گذشتهٔ خود مواجه شوند.
چهار سوارکار به همراه نسل نوینی از تردستان بازگشتهاند تا با اجراهایی که ذهنها را در هم میآمیزد، پیچیدگیها، غافلگیریها و جادویی بیمانند را به نمایش بگذارند؛ جادویی که تاکنون در هیچ فیلمی به تصویر کشیده نشده است.
یک پرونده گروگانگیری غمانگیز از سال ۲۰۰۸ برزیل، از طریق نوشتههای دیده نشده در دفتر خاطرات، مصاحبههای خانوادگی و پوشش رسانهای، آشکار میشود، زیرا یک دختر ۱۵ ساله به مدت ۱۰۰ ساعت توسط دوست پسر سابقش اسیر شده است، در حالی که شبکههای تلویزیونی آن را به صورت زنده پخش میکنند.
انتقامجویان حتی تو بدترین موقعیتهای کیهانی همیشه یه جورایی پرچم امید دستشون بود، کسایی که میتونستن کل روز مبارزه کنن و کیف کنن. ولی تاندربولتسها؟ اونا کلاً یه چیز دیگهن! این فیلم جدید مارول یه تیم عجیب و غریب رو جمع کرده، نه قهرمانای خوشرنگ و لعاب، بلکه یه سری آدم غرغرو و ناسازگار. یلنا بلووا، قاتل بیوهی سیاه که طعنههاش باحاله، باکی بارنز، سایبورگ روس که قبلاً مامور مخفی بود، جان واکر که کاپیتان آمریکا رو ضایع کرده، گوست که دشمن تغییرشکلدهندهست، رد گاردین، سرباز قدیمی شوروی، تسکمستر که هر حرکتی رو میتونه کپی کنه و یه شخصیت مرموز به اسم «باب». باور کن، اینا اصلاً تیمی نیستن که بخوای واسه نجات دنیا روشون حساب کنی!