دو نوجوان دبیرستانی معمولی تصمیم میگیرند در آخرین جشن بزرگ قبل از هزاره جدید، یعنی شب سال نو ۱۹۹۹، به طور غیرمنتظرهای وارد مهمانی شوند. وقتی ساعت ۱۲ شب میشود، شب حتی دیوانهوارتر از چیزی میشود که آنها تصور میکردند.
قاضی بازنشستهای که بر اثر سکته مغزی، توانایی حرکتی خود را از دست داده و در یک آسایشگاه سالمندان منزوی بستری است، ناچار میشود تا نقشهای شوم را خنثی کند. یک بیمار روانی سالخورده با استفاده از عروسکی کودکانه، ساکنان آسایشگاه را مورد آزار و اذیت قرار داده و جانشان را به خطر میاندازد.
مارگارت موث، تصویربردار سیانان، با شجاعت تمام از مناطق جنگی فیلمبرداری میکند. همچنین، فیلمی با حضور کریستین امانپور در جشنواره ساندنس به نمایش گذاشته میشود.
فیلم مستند "مادران انقلاب" به کارگردانی بریار مارچ، داستان واقعی کمپ صلح زنان گرینهام کامن را روایت میکند و نشان میدهد که چگونه این کمپ توانست تأثیری جهانی داشته باشد.
در سال ۱۹۵۴، سه دختر نوجوان به دلیل مشکلات رفتاری به یک مدرسه شبانهروزی در جزیرهای دورافتاده فرستاده شدند. آنها با اتحاد و دوستی، در برابر قوانین سختگیرانه مدرسه ایستادگی کردند اما این اتحاد با تصمیم مدیر مدرسه برای جدایی آنها به خطر افتاد.
در بحبوحه طرح جدیدی برای گزارش عمومی عملکرد جراحان، زندگی یک جراح با استعداد به هم میریزد. همکاران او شروع به متحد شدن علیه او میکنند و حتی شریک زندگیاش که پرستاری در همان بیمارستان است، از او روی برمیگرداند.
لوسی، بازیگر کودک سابق، به دنبال آرامش روحی در یک دوره آموزشی به رهبری ایلون، رهبر معنوی است. او همچنین در حال تلاش برای بهبود رابطه نزدیک اما پرتنش خود با دخترش، دیلن است.
در اواخر دهه 1800، یک مبلغ مذهبی به یک مستعمره بریتانیایی در نیوزیلند سفر میکند. گذشته خشن او خیلی زود آشکار میشود و ایمانش در بحبوحه جنگی خونین بین دو قبیله مائوری به چالش کشیده میشود.
در دنیایی پسا-آخرالزمانی، مردی صلحجو برای نجات همسر بیمارش، باید داروهای مورد نیاز او را از یک پیرمرد بداخلاق به دست آورد. پیرمرد از حریم امن خود محافظت میکند و حاضر نیست داروها را واگذار کند. مرد صلحجو باید با مذاکره پیرمرد را متقاعد کند و ...
فریتز، جوانی تانگایی، در سایه ی میراث پدرش، بارون تو'آ، اسطوره ی کشتی، دست و پا میزند. او هم به طور مجازی و هم به طور واقعی، با مبارزه برای بازگرداندن کمربند قهرمانی دزدیده شده ی پدرش، راه او را ادامه میدهد.
گروهی از جوانان قصد دارند مستندی درباره وقایع غم انگیزی که یک شهر آرژانتینی را در دهه 80 میلادی نابود کرد بسازند. آنها نمی دانند که در معرض خطری جدی هستند...
یک دانشآموز 17 ساله در این داستان دلگرمکننده هویتی، مجبور میشود از روی حصاری که تمام عمرش بیتفاوت روی آن نشسته بود پایین بیاید و برای خود، خانواده و آیندهاش بایستد.