وقتی کارا و هیث، دو غریبه، قبل از کریسمس تنها میمانند، سفری غیرمنتظره را آغاز میکنند که ممکن است معجزههایی را که مدتها به دنبالش بودهاند برایشان به ارمغان بیاورد.
دهمین جشن سالانه، نمایشهای موسیقی جدیدی از والت دیزنی ورلد (فلوریدا)، دیزنیلند (کالیفرنیا) و آئولانی دیزنی ریزورت اند اسپا (کو اولینا، هاوایی) را به برنامه خود اضافه میکند.
این روایت، مبارزات لورنز هارت با اعتیاد به الکل و اختلالات روانیاش را بازگو میکند؛ وضعیتی که هنگام تلاش او برای حفظ ظاهر در شب گشایش نمایش «اوکلاهما!» به اوج میرسد.
الا در ۲۶ سالگی میخواهد از مادر یونانی سلطهگر و زندگی بیحاصلش فرار کند. وقتی مادرش میمیرد اما به صورت روح برمیگردد، الا احساس میکند که در دام افتاده است تا اینکه نیک، عشق سابقش، دوباره ظاهر میشود و امیدی برای عشق و استقلال در او زنده میشود.
یک خواننده و ترانهسرای منزوی، وقتی که اتفاقی با یک دانشجوی پرستاری خجالتی آشنا میشود و این اتفاق الهامبخش آنها برای خلق یک آهنگ متحولکنندهی زندگیشان میشود، صدای خود را دوباره کشف میکند و درهایی را به روی آنها میگشاید که هرگز تصورش را هم نمیکردند.
یک رپر مشتاق پس از اینکه لپتاپش دزدیده میشود، در خیابانهای رو به نوسازی تورنتو به دنبال موسیقی مورد علاقهاش میگردد تا آن را به موقع برای رویدادی که میتواند زندگیاش را تغییر دهد، پیدا کند - ملاقات با یک تهیهکننده برنده جایزه گرمی.
مارلون ویلیامز، خواننده و ترانهسرا، خود را برای ضبط اولین آلبومش که تماماً به زبان مائوری است، آماده میکند؛ آلبومی که چهار سال برای نوشتنش وقت صرف کرده و در عین حال با زبان میراث فرهنگیاش دوباره ارتباط برقرار میکند.
این رویداد کنسرت که توسط اریکا هنینگسن، بازیگر اصلی سریال، در تئاتر تاریخی مجستیک نیویورک اجرا میشود، شامل اجرای آهنگهای پرطرفدار سریال از فصلهای اول و دوم توسط اریکا هنینگسن، بلیک رومن، امیر تالای، کریستین بورل، جسیکا ووسک، جرمی جردن و کریستینا آلابادو و با حضور ویژه استفانی بئاتریز، کیمیکو گلن، ویوین مدرانو، سم هفت و ریچارد هورویتز است.
والنتین، یک زندانی سیاسی، در سلولی با مولینا همبند است؛ فردی که به جرم بیعفتی عمومی محکوم شده. در شرایطی که مولینا داستان یک فیلم موزیکال هالیوودی با بازی اینگرید لونا را روایت میکند، پیوندی بعید میان این دو زندانی شکل میگیرد.
داستان در مورد نوازنده نوجوانی به نام ایچیکا از منطقه شیبویا است که با هاتسونه میکو آشنا میشود. آنها با همکاری یکدیگر تلاش میکنند تا میکو بتواند به کمک موسیقی، ارتباطات احساسی مؤثری برقرار کند.
کمی بعد از اینکه آیرا (Aira) به ژاپن برگشت، باشگاه دبیرستانی نیجیگاساکی (Nijigasaki) یه دعوتنامه برای شرکت تو جیپیایکس (GPX) میگیره؛ مسابقهٔ بزرگ آیدلهای دانشآموز. آیومو (Ayumu)، کاسومی (Kasumi)، شیزوکو (Shizuku)، کاناتا (Kanata)، اِما (Emma) و لانژو (Lanzhu) راهی اوکیناوا میشن تا تو این رویداد شرکت کنن و محبوبترین آیدلهای مدرسه بشن! اونجا با آفتاب ملایم و طبیعت سرسبز منطقه روبهرو میشن و با دخترای بااستعداد دیگهای که از همه جای کشور اومدن آشنا میشن تا بهترین اجراهاشون رو نشون بدن. ولی آیومو انگار از رقابت راحت نیست و احساسات دوگانهش زود توسط بقیه متوجه میشه. دخترا میتونن آرزوهاشون رو واقعی کنن؟
گریسی آبرامز، خواننده محبوب فولک-پاپ، در آمفیتئاتر مشهور رد راکز کلرادو، یکی از آخرین کنسرتهای تور "راز ما" خود را با تمرکز بر مضامین عشق و پاسخگویی اجرا میکند.
الکساندر پوشکین، شاعری جوان، محبوب و با استعداد بود که علیرغم شهرت و حمایت اشراف، به دلیل بیپروا بودن دچار تبعید و فقر شد. او سرانجام با یافتن عشق حقیقی، معنای زندگی را کشف کرد و نبوغش شکوفا شد تا به بزرگترین اسطوره ادبی تبدیل گردد.
آستور گِرِی، نوازندهای اهل لسآنجلس، با وجود برخورداری از عشق و شانس شهرت در کنار دوستپسر ستارهاش، درمییابد که در صنعت خشن موسیقی، موفقیت و عشق بیهزینه نیستند و زندگی او بینقص نیست.