این فیلم مستند، داستان ورزشکاران جوان ایرلندی را در دوران نوجوانی روایت میکند و به چالشها و پرسشهای مربوط به قدرت بدنی، عملکرد ورزشی و مسائل مربوط به رشد در دنیای امروز میپردازد.
این فیلم برگرفته از زندگی رز داگدیل، زنی از طبقه اشراف است که علیه تربیت ثروتمندانه خود شورش کرد و به یک داوطلب در ارتش جمهوریخواه موقت ایرلند، سازمانی رادیکال ایرلندی، تبدیل شد.
موسیقیدانی که مشغول ضبط آلبومی در دل جنگل است، نوارهای کاست وهمآوری را مییابد که به طور مرموزی برای او گذاشته شدهاند. محتوای این نوارها، صدای زنی است که در حین پژوهش درباره یک افسانه محلی، توسط مردی و سگ درندهاش مورد آزار و وحشت قرار میگرفته است. اکنون، همان اتفاقات برای خود آن موسیقیدان نیز در حال وقوع است.
خانوادهای ایرلندی که به کار چوپانی مشغولند، از جنبههای مختلفی درگیر نبرد میشوند: کشمکشهای درونی، دشمنی و کینه بین اعضای خانواده، و رقابت با یک کشاورز دیگر. مفاهیمی چون پدرسالاری، میراث خانوادگی و تکرار آسیبهای روحی بین نسلها، همگی در بستر فرهنگ ایرلند و با نگاهی از این منظر، مورد بررسی قرار میگیرند.
نیکو، گوزن شمالی کوچکی است که توانایی پرواز دارد و آرزوی دیرینهاش پیوستن به گروه گوزنهای پرنده بابا نوئل است. اما او به جای رسیدن به آرزویش، سورتمه بابا نوئل را گم میکند. در جریان تلاش برای بازگرداندن سورتمه، نیکو به اهمیت دوستی و ارزش انجام کارها به روش منحصر به فرد خود پی میبرد.
جانی، مکانیک اهل فیلادلفیا، ناگهان درمییابد که پدر گمشدهاش یک دوک است. این خبر او را سخت شگفتزده میکند. اما دوک، آنگونه که جانی تصور میکرد، نیست و همچنین احساسات رو به رشد جانی نسبت به پرودنس، مشاور دوک، نیز برخلاف انتظار اوست.
بتي فلاد، دختری نوجوان با تواناییهای جادویی، در خانوادهای عجیب و غریب زندگی میکند. او با نزدیک شدن به سن نوجوانی، رازهای خانواده را کشف کرده و هویت واقعی خود را مییابد.
یک زن باردار جوان متوجه میشود که دوست پسر بینقصش ممکن است یک راه رونده خواب خطرناک باشد، زمانی که از ناپدید شدنهای عجیب و غریب و قتلهایی که در منطقه رخ میدهد، آگاه میشود.
در سال 1985، بیل فارلون، پدری فداکار، اسرار آزاردهندهای را که در صومعه محلی پنهان شده بود، کشف میکند و حقایق تکاندهندهای را درباره خودش آشکار میسازد.
مسابقهی بوکس بین دو بوکسور، یکی کمشانس و دیگری قهرمان، باعث هیجان و اشتیاق شدید مردم یک کشور شده بود. این اتفاق در زمانی رخ داد که این کشور از یک دوره افسردگی بیرون آمده بود و امید به آینده داشت.
دو پسر عمو که سالها از هم دور بودهاند و شناختی از یکدیگر نداشتهاند، تصمیم میگیرند اختلافات قدیمی خانوادگی را کنار گذاشته و برای ایجاد صلح و آشتی تلاش کنند.
در دل زمستانی سخت و طاقتفرسا، کشتیای غریب در سواحل روستای ماهیگیری ایسلند غرق میشود. زنی بیوه و تنها که در آن روستا زندگی میکند، ناگهان خود را در موقعیتی دشوار و انتخابی پیچیده میبیند. این زن قرن نوزدهمی، باید تصمیمی غیرممکن بگیرد.