نوجوانی پس از اینکه یک موجود فرازمینی هولناک در نزدیکی محل زندگیاش در بیابان سقوط میکند، با او طرح دوستی میریزد. این نوجوان در حالی که از دوست خطرناک تازهاش محافظت میکند، میکوشد با مادر غمگین و دوستپسر پرخاشگر مادرش کنار بیاید.
در تپههای مهآلود کاتوکونو، زنی مسن و سرپرستش با خاطرات گذشته روبرو میشوند، در حالی که یک پرورشدهنده سگ تحت تعقیب به نام کوریاچان از دستگیری فرار میکند. با رسیدن جستجوگران، اسرار مدفون آشکار میشوند.
یونگسو، ماهیگیری جوان و درمانده، برای بهبود وضعیت زندگی همسر ویتنامی و مادر سالخوردهاش، نقشهای برای کلاهبرداری از بیمه میکشد که شامل صحنهسازی ناپدید شدنش است.
این فیلم، اضطرابهای کابوسوار زندگی یک زن مدرن را به تصویر میکشد، جایی که حتی جایگاه اجتماعی هم نمیتواند از خصومتهای ریشهدار یا ترس از انتقام جلوگیری کند و «جامعه متمدن» چیزی جز یک توهم نیست.
پاریس، تابستان 1979. آن تولید کننده پورن ارزان همجنس گرایان است. وقتی لوئیس، تدوینگر و همراهش او را ترک میکند، سعی میکند با ساختن فیلمی جاهطلبانهتر با آرچیبالد پر زرق و برق، او را پس بگیرد.
هی سی، دختر نیمه فلج، پس از 17 سال به خانه بازمی گردد، اما پدرش به طور مرموزی ناپدید می شود. نامادری زیبا و مهربانش، یک پزشک شخصی ظریف، یک راننده جوان و قوی، و یک خدمتکار دلسوز از او استقبال می کند.
در پس زمینه آزمایشهای باکتریایی واحد ۷۳۱ ارتش امپراتوری ژاپن در شمال شرقی چین، این فیلم جنایات واحد ۷۳۱ را از طریق سرنوشت پر فراز و نشیب یک فرد عادی آشکار میکند.
دومینیک، یک پلیس سابق بدنام که حالا کارآگاه شده، پروندهای به ظاهر ساده را برای یافتن صاحب یک کیف پول قبول میکند، اما این پرونده پرده از شبکهای تاریک از افراد گمشده، قتل، یک تعقیبکننده و رقصندهای مرموز به نام ناندهیتا برمیدارد.
این فیلم یک داستان ماوراءالطبیعه است که در سال ۱۷۸۰ در روزنالیس، شهرستان کوئینز (کوئینز کانتی) اتفاق میافتد، جایی که لیدیا، یک نوجوان، باید برای نجات خواهر کوچکتر بیمارش، تربیت کوئیکر خود را به چالش بکشد.
وقتی دختر ۵ سالهاش میمیرد، مادری بسیار غمگین میشود، اما عروسکی شبیه دخترش را پیدا میکند و با این اسباببازی به عنوان عضوی از خانواده رفتار میکند. اما پس از به دنیا آوردن فرزندی دیگر، اتفاقات عجیبی شروع به رخ دادن میکند.
دختری که مورد آزار و اذیت قرار گرفته به امید صلح به مدرسه دیگری منتقل میشود، اما آسیبهای گذشتهاش او را منزوی میکند - تا اینکه مجموعهای از نامههای مخفی پنهان در اطراف مدرسه را کشف میکند و او را به سفری مرموز برای کشف نیت واقعی فرستنده آنها سوق میدهد.
وقتی یک شرکت اسباببازیسازی مرموز از شهرت تازه کشفشدهی لاکپشتها سوءاستفاده میکند، این دو برادر سرنخها را تا نیوجرسی دنبال میکنند و در آنجا به طور اتفاقی با کشف تکاندهندهای روبرو میشوند.
دپنی و دارسی داونپورت، زوج موسیقیدان، از لندن به یک کلبه در ولز نقل مکان میکنند تا آلبوم جدیدشان را به پایان برسانند. آنها به طور تصادفی صدایی مرموز و ناشنیده را ضبط میکنند و به تدریج ارتباط خود را با واقعیت از دست میدهند.