استاد قدر بعد از فوت فرزندش، با دسیسهٔ جدید شیطان مواجه میشود. شیطان برای درهم شکستن ایمان او، همسرش، عزیزه، را هدف قرار میدهد تا قدر را مجبور به تسلیم شدن در برابر خود و پشت کردن به خدا سازد.
پس از گذشت دو سال از زندگی کارتیکا با هندرو و لیندا، تلاش هندرو برای به فرزندی گرفتن او با مخالفت سازمان بهزیستی روبرو میشود و این امر موجب میشود تا زندانیان بند ۷ و هندرو برای رسیدن به عدالت به روش خود اقدام کنند.
ورزشکاری که بیناییاش را از دست داده، ناگزیر است به برادرِ ازخودبیگانهاش متوسل شود؛ برادری که شاید او را دستاویزی برای رهایی از بندِ زندان قرار داده باشد. این دو برادر که هیچگاه صمیمی نبودهاند...
استادی به نام "قدرت" که دارای مهارت های معنوی بود، نتوانست فرزند خود را که جن زده شده بود نجات دهد. قدرت پس از بازگشت به روستای خود، باید پسر یاسمین را که همنام پسر متوفی اوست، از بدنش خارج کند...
یک مرد بیمار روانی با عواقب یک سیاستمدار فاسد اندونزیایی روبرو می شود زیرا به اشتباه متهم به قتل شده است و تنها آرزوی او این است که دوباره دخترش را ببیند...
داستان عشق، زندگی و دوستی چهار دوست خیابان پانک. آنها از زادگاهشان در مالانگ، جاوا شرقی، سفری به جاکارتا برنامه ریزی می کنند تا به دوستشان کمک کنند قبل از روز عروسی اش به عشقش اعتراف کند....