Hanung Bramantyo

لورا، چهره‌ی شناخته‌شده‌ی مجازی و دوست محبوب خیلی‌ها، پس از تصادف ناگواری که معشوقش، باعث آن بود، فلج می‌شود و با این شرایط دست و پنجه نرم می‌کند.

زندگی شاد و آرام نسیما و آریس با آمدن خواهر کوچک‌تر نسیما که قرار است با آن‌ها زندگی کند، به هم می ریزد...

نیده کیران، زن مذهبی که روزی عضوی از داعش بود، پس از ناامیدی از این گروه، به کار بی شرمی روی آورد.

زوج جوان رارا و سوتان که پس از ماه عسل آماده شروع زندگی جدیدی هستند. رارا از پدر هلندی خود، ویلیام ساوندر، که عاشق اندونزی بود، یک مزارع چای بزرگ در جاوه مرکزی به ارث برده است.

"بوی" ، دانش‌آموزی بی‌عیب و نقص وقتی که دوست‌دختر محبوبش ناپدید می‌شود با شکست عشقی و سردرگمی روبه‌رو می‌شود. این امر منجر به یک عشق جدید می‌شود که با بازگشت دوست‌دختر سابقش تهدید می‌شود...

زمانی که یودا جوان با قدرت‌های خداگونه مبارزه می‌کند، افسانه‌ها با هم برخورد می‌کنند و از دنیای خود در نبردی بی‌پایان در برابر شیطان‌های باستانی و قدرتمند دفاع می‌کنند...

یک مرد بیمار روانی با عواقب یک سیاستمدار فاسد اندونزیایی روبرو می شود زیرا به اشتباه متهم به قتل شده است و تنها آرزوی او این است که دوباره دخترش را ببیند...

یورا، دختری جوان، درگیر عشقی پیچیده می شود. این داستان، فراز و نشیب‌های عشق، رویا و احساسات را به تصویر می‌کشد.

یک پسر بومی بومی جاوه و یک دختر هلندی در خلال آشفتگی های استعماری اوایل قرن بیستم در هند شرقی هلند (اندونزی فعلی) عاشق یکدیگر می شوند...

در سال 1942 دولت هلند مردی که خواهان استقلال اندوندزی از دست اشغالگران می باشد را دستگیر می‌کند...

 داستان درمورد پسری هست که بعد از اتمام مدرسه بین خواسته های متفاوت پدر و مادرش گیر کرده و باعث پریشانی و اتفاق هایی می شود که ...