دو یتیم ایرلندی با قطار در سراسر آمریکا سفر میکنند، با افراد بد و خوب روبرو میشوند. آنها یک دوست فوقالعاده پیدا میکنند و در جستجوی خانهای جدید هستند و در این راه با ماجراهای هیجانانگیز و خطرناکی روبرو میشوند.
چشمبند کاردزن ماهر با مهارتهای رزمی بالا، به طور اتفاقی جان ژانگ شیائویو را که به طرز وحشیانهای در آستانه نابودی بود، نجات داد. شیائویو یتیم و رنجدیده، زیر بال مرد نابینا پناه گرفت و او نیز ناچار شد او را در کنار خود نگاه دارد و مهارتهایش را به او بیاموزد. شیائویو نیز در انتظار فرصتی مناسب برای انتقامجویی بود.
کلینت ایستوود با ساخت بیش از ۸۴ فیلم در ژانرهای مختلف و کسب جوایز معتبر اسکار، به یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین چهرههای تاریخ سینما تبدیل شده است. مسیر موفقیت او آنقدر هیجانانگیز و پر فراز و نشیب بوده که گویی از دل یکی از فیلمهای دراماتیک خودش بیرون آمده است.
داستان در جهانی روحانی و وهمآلود میگذرد که زمان در آن به طور عجیبی جریان دارد. شخصیتی به نام پدرو پرامو، با ویژگیهای متناقض عشق، قدرت و خشونت، بر این جهان سایه افکنده و بر آن حاکم است.
در سال 1901 در شیلی، سه سوارکار برای محافظت از یک ملک بزرگ استخدام میشوند. یک سرباز انگلیسی، یک مزدور آمریکایی و یک تک تیرانداز دورگه این گروه را تشکیل میدهند. تک تیرانداز در حین انجام ماموریت متوجه میشود که هدف اصلی آنها کشتن مردم بومی است.
دو مامور پلیس باس و سم در تعقیب گروه جنایتکاران خطرناک جک دونر هستند. این دو مامور پلیس با همراهی یک تیرانداز سابق اتحادیه، به شهر کورسیکانا در تگزاس میروند تا این گروه را دستگیر کنند...
دنی ترجو، بازیگری که به تازگی از زندان آزاد شده بود، به سراغ یک ساحره مکزیکی رفت و از او خواست تا با جادوی خود، دوستان قدیمیاش را دوباره زنده کند. هدف ترجو این بود که با کمک این دوستان، مزرعه زنی را از چنگال یک ارباب بیرحم مواد مخدر نجات دهد.
در سال ۱۸۹۹، در شهر بک کریک، ساکنان در ترس و وحشت از قاتلی به نام قاتل بک کریک زندگی میکنند. کلانتر تصمیم میگیرد گروهی متشکل از نه شکارچی جایزه را برای ردیابی و نابودی این قاتل بیرحم برای همیشه جمعآوری کند.
گروهی ماجراجو و پرشور، با شجاعت تمام سختیهای طبیعت و اتفاقات ناگوار بسیاری را تحمل میکنند تا هزاران مایل به سمت غرب سفر کنند و مکانی برای زندگی پیدا کنند.
این داستان، زندگی پرفراز و نشیب باس ریوز، یکی از مشهورترین تیراندازان دوران غرب وحشی را روایت میکند. باس ریوز از یک برده به یک قانونشکن افسانهای تبدیل شد و زندگی او در برگیرندهی رویدادهای مهمی چون جنگ داخلی آمریکا و ماجراجویی در دشتهای پرآشوب قلمرو هند است.
این فیلم برای اولین بار داستان واقعی شکارچیان بیرحم پوست سر، جی جی گلانتون و قاضی هولدن را که از رمان خون مریدیان الهام گرفته شده، به تصویر میکشد. سینتیا، زنی کامانچی که زمانی اسیر بوده، با آخرین گروه آزاد قبیله خود زندگی آرامی دارد تا اینکه شکارچیان وحشی به آنها حمله میکنند.
دو مرد سرگردان و بیچاره به نامهای فرانک و برونو با زنی به نام لینده متحد میشوند تا زمین او را از چنگال غاصبان درآورند. آنها سفری دشوار را در سرزمینهای خشک و سوزان جنوب آریزونای دهه 1870 آغاز میکنند تا یک نوازنده افسانهای را در مرز پیدا کنند. در طول این سفر، آنها با مفاهیمی عمیق فلسفی در مورد هنر، تاریخ و خاطرات روبرو میشوند و درگیر ماجراهایی هیجانانگیز مانند تیراندازی، اسبسواری، رقص در سالنهای غرب وحشی میشوند.
جیسون، یک معتاد، در دوران آزادی مشروط خود با پدربزرگش که فکر میکرد مرده است، در یک مزرعه متروک روبرو میشود. این دو نفر که درگیر مشکلات گذشته خود هستند، باید در کنار هم برای مقابله با دشمنانی که به دنبال آنها هستند، تلاش کنند.