پس از فوت پدر و به جا ماندن مبلغ قابل توجهی پول در بانک، دو خواهر تصمیم میگیرند اختلافات خود را کنار بگذارند. آنها با هم متحد میشوند تا با قانون شریعت مقابله کنند، قانونی که به برادرشان اجازه میدهد دو برابر سهم آنها از ارث را تصاحب کند.
ریکو پسر خوب و مهربانی است و از زندگی در کنار همسر و پسرش نهایت لذت را میبرد. از وقتی که ۱۵ سال پیش ۱۰۰ میلیون دلار در قرعهکشی برنده شد، هیچ چیز دیوانهوار نیست، تا زمانی که کارتهای اعتباری از کار بیفتند.
دو دوست قدیمی در حال پیمودن مسافتی ۶۰۰ کیلومتری از ارتفاعات اسکاتلند هستند تا دوباره با یکدیگر، طبیعت و بخشهایی از وجودشان که از دست دادهاند، ارتباط برقرار کنند.
رابرت و ورا میکوشند تا بهترین کار را در حق عزیزان و کسانی که تحت حمایتشان هستند، انجام دهند. با این حال، در کشاکش درونی شخصیتها برای مهار کردن اهریمن وجودشان، رازهایی نهفته و گریزناپذیر آشکار میشوند که سرانجامی جز تباهی و ویرانی به دنبال ندارند.
گابی، یک پرورشدهنده مرغهای اصیل، زمانی که یک خلبان بالون هوایی متکبر روی مرغداری او سقوط میکند، زندگیاش دگرگون میشود. این سقوط ریشههای یک درگیری خانوادگی را آشکار میکند و گابی را وادار میسازد تا با خلبان بالون و همچنین گذشتهاش روبهرو شود.
پدر فیلیپو، یک کشیش کاتولیک شکاک است که به یک زن جوان لال علاقهمند و آشفته میشود و درگیر یک سری رویدادهای به ظاهر معجزهآسا میشود که اعتقاد و کشیشی او را زیر سؤال میبرد.
یک دانشمند کامپیوتر برای نجات پسرش که به یک بیماری عصبی نادر و کشنده مبتلا است، با هوش مصنوعی که درون یک ابررایانه زندگی میکند، معاملهای میکند. او در ازای درمانی برای بیماری فرزندش، به هوش مصنوعی قول آزادی میدهد.
سم به مرد مرموزی به نام فندر علاقهمند میشود. با وجود اینکه حس میکند او میتواند برایش مشکلساز باشد، نمیتواند از جذابیتش چشمپوشی کند و با اینکه جذب او شده، متوجه میشود که در رفتار فندر نکتهای غیرعادی وجود دارد.
«آنابل» که دختری لوس و بینظم است، تقریباً همه چیزش را در یک شب از دست میدهد: ارثیه، خانه و رابطهاش. تمام این اتفاقات هم در روز تولدش میافتد. برای بدتر شدن اوضاع، شب را در زندان به پایان میرساند. وقتی شرایط آرام میشود، آنابل متوجه میشود که باید زندگیاش را سر و سامان دهد. اما تغییر کردن... کار آسانی نیست. و همانطور که مشخص میشود، آنا...
یک کارمند هتل بدبین و کنایهگو در جزیره کوراسائو، در یک حلقه زمانی گرفتار شده و مجبور است هر روز را از نو تجربه کند. زندگی تکراری و ملالآور او با ورود یک ستاره سینمای خوشسیما، به شکل غیرمنتظرهای تغییر میکند. این بازیگر مشهور ممکن است راه حلی برای پایان دادن به این وضعیت غیرعادی و تکرار روزها باشد.
در این کمدی پلیسی که بر محور همکاری دو پلیس میچرخد، یک بازپرس ویژه و متعهد ناچار میشود با کارآگاهی بیپروا که از درجهاش کاسته شده، همکار شود تا قاتلی را ردیابی کرده و دستگیر کنند.
تیمی متشکل از چیرلیدرهای سالخورده اوکراینی، در بحبوحه جنگ، تلاش میکنند پیوند دوستی خود را حفظ کنند؛ این در حالی است که هر یک از آنها به شیوه و روش خاص خود با ضربه روحی ناشی از جنگ کنار میآیند.
در آنتورپ، بادیا، یونس و ولت در تلاش برای گریز از گذشتهاند، اما دنیای تبهکاری آنها را بازمیگرداند. آدامو، که به مهرهای قدرتمند در تجارت مواد مخدر تبدیل شده، دوستانش را بر سر دوراهی وفاداری یا انتخابی دیگر قرار میدهد.
رهبر قبیله مائوری، ند تاپا، دوستان و خانوادهاش را در سفری با کانو در رودخانه وانگانویِ نیوزیلند، که اولین رودخانه دارای شخصیت حقوقی در جهان است، همراهی میکند.