داستان دربارهٔ مردی به نام کری است که پس از درخواست طلاق همسرش، اَشلی، به دوستانش، جولی و پاول، پناه میبرد، اما با ورود کری به زندگیشان روابط همهٔ آنها دچار مشکل میشود.
اندی سینگر، هنرپیشهای که اکنون بیکار است و به عنوان مشاور املاک در نیویورک با دشواریهای زیادی دست و پنجه نرم میکند، در بحبوحه اخراج شدنش از خانه، ناگهان با حضور غیرمنتظره دختر ۱۰ سالهاش، آنا، که از او دور بوده، روبرو میشود. این اتفاق دنیای او را کاملاً دگرگون میکند.
پس از ربوده شدن نوزاد متولد نشده اش از شکمش، لیز و همسرش به تعطیلات می روند تا به آنها کمک کنند تا بر این فقدان وحشتناک و مرموز غلبه کنند. برادر او این سفر را مستند می کند زیرا لیز همچنان توسط یک نیروی ناشناس وحشت زده می شود.
یک تگزاسی که برای رساندن اخبار جهان به افراد محلی، در سرتاسر غرب وحشی سفر می کند، موافقت می کند تا در نجات دختری جوان که گروگان گرفته شده است، کمک رسانی کند.