این اثر، داستان زندگی چند پسرعمو را روایت میکند که خانهای کهنه در ناحیهای روستایی از نورماندی به آنها ارث رسیده است. آنها تصمیم میگیرند مسیر زندگی اجداد خود را که در قرن نوزدهم در پاریس زندگی میکردند، دنبال کنند.
الیز، یک رقصنده کلاسیک آینده دار، در 26 سالگی در حین اجرا مجروح می شود. اگرچه به او گفته شده است که دیگر قادر به رقصیدن نخواهد بود، اما او سعی می کند مسیر جدیدی در رقص معاصر پیدا کند...
پس از 10 سال غیبت، ژان به زادگاهش باز می گردد که پدرش بیمار می شود. آنها با خواهرش ژولیت و برادرش ژرمی متحد می شوند و باید دوباره رابطه و اعتماد خود را به عنوان یک خانواده بازسازی کنند.
پدری 40 ساله، هنوز هم درگیر زندگی بسیار پیچیده است، هنگامی که زن و دو فرزندنش او را به مقصد نیویورک ترک میکنند نمیتواند تحمل کند که فرزندانش دور از او بزرگ میشوند و در نهایت راهی میشود...
“پییر” رقصنده ای حرفه ای که از عارضه قلبی خطرناکی رنج می برد، در انتظار عمل تعویض قلب است که شاید زندگی دوباره به وی ببخشد، او کاری به جز نگاه کردن به مردم پیرامون خویش از بالکن آپارتمانش در شهر پاریس ندارد. خواهرش “الیز” وقتی از بیماری وی باخبر می شود، برای این که آخرین روزهای احتمالی زندگی برادرش را با وی باشد، به همراه سه فرزندش به آپارتمان وی نقل مکان می کند. او نیز مشکلات خودش را دارد و …
فیلم در مورد 5 نفر به نام های «خاویر»، «ویلیام»، «وندی»، «مارتین»، و «ایزابل» است که پنج سال بعد از ملاقاتشان در بارسلونا، قرار می گذارند که بار دیگر یکدیگر را ببینند...
یک دانشجوی فرانسوی همراه با شش شخصیت دیگر از سراسر اروپا به آپارتمانی در بارسلون نقل مکان می کند. آنها با هم به زبان بین المللی عشق و دوستی صحبت می کنند...
رمی جوانی پاریسی با شغلی است که به مهارت خاصی نیاز ندارد. ملانی هم یک دختر پاریسی جوان است که در حوزه ی تحقیقات علمی فعالیت دارد. آن ها زندگی افسره کننده ای دارند و با این که در نزدیکی یکدیگر زندگی می کنند اما با هم آشنایی ندارند. آیا آن ها با یکدیگر ملاقات خواهند کرد؟...