سیمون، یک پلیس با عقاید محافظهکار، به یک گروه فمینیستی نفوذ میکند. اما هویت پنهان او در خطر لو رفتن است. سیمون برای منحرف کردن توجه و رهایی از این وضعیت بد...
جنایات زیستمحیطی خشمشان را برمیانگیزد، بیعدالتیهای روا داشته شده بر زنان به ستوهشان میآورد و فریبکاریهای سبز (گرینواشینگ) بیمارشان میکند. با «پلنگهای سبز» آشنا شوید؛ گروهی شبیه به رابینهودهای امروزی، با رویکردی فمینیستی، که در سرقت از شرکتهای آلاینده و افراد زنستیز تخصص دارند. اما برای نفوذ به گاوصندوق و دستیابی به اطلاعات مهم در مورد بزرگترین هدفشان تا به امروز، ناگزیرند با برنارد، سارقی سالخورده که دیدگاههایش درباره اکوفمینیسم کمی قدیمی است، همکاری کنند.
داستان آیریس، زنی که با وجود داشتن زندگی ظاهراً ایدهآل، از نظر عاطفی و ج.ن.س.ی. احساس خلاء میکند. او در آستانهی تصمیمگیری برای یافتن راهی برای پر کردن این خلاء است.
استفان پس از مرگ همسرش، به همراه دختر 8 ساله اش ویکی که دیگر صحبت نمی کند به کوهستان می رود. یک روز، ویکی در حالی که در جنگل قدم می زند، متوجه توله سگی می شود که تصمیم می گیرد مخفی نگه دارد. نام او را "راز" می گذارد...
مردانی دهها سال است که یکدیگر را می شناسند. در طول شام آنها با قرار دادن هر 7 تلفن همراه روی میز ، بازی به اشتراک گذاری پیام ها ، تماس ها ، ایمیل ها و غیره را انجام می دهند...
فلورانس مادری تنها است که در یک مدرسه ابتدایی تدریس میکند. او سر کلاس از جان ودل مایه میگذارد تا دانش آموزانش به موفقیت برسند. زمانی که فلورانس متوجه می شود یکی از دانش آموزانش توسط مادرش رها شده و هیچکس را ندارد، تصمیم میگیرد به او کمک کند...
یک زوج فرانسوی-آفریقایی که آرزو دارند سرپرستی یک نوزاد را برعهده بگیرند، زمانی که متوجه می شوند این نوزاد سفید پوست است هرج و مرج و درگیری خانوادهشان را فرا میگیرد...
یک خانواده هندی به تازگی به فرانسه آمدهاند تا رستورانی ایجاد نمایند. اما مشکلی وجود دارد؛ در نزدیکی آنها رستورانی مجلل وجود دارد که مادام مالوری، صاحب آن چشم دیدن رقیبی برای رستوران خود ندارد. به این ترتیب جنگی تمام عیار در زمینه غذا و خوراک میان آنها شکل میگیرد...
آلن با ناتالی ازدواج می کند ، اما از خانواده بزرگ و پر سر و صدای او خسته می شود . او از نصیحتهای برادرشوهرش، انتقادهای او، و اینکه همیشه در مورد او قضاوت میشد، خسته می شود . او با ناتالی صحبت کرده و از او می خواهد که با خانوادهاش صحبت کند. با حمایت ناتالی، آلن توانست با خانوادهاش مرزهایی تعیین کند و استقلال خود را به دست آورد...