بروزرسانی :
فصل 03 ، قسمت پایانی اضافه شد. (زیرنویس چسبیده)
داستان Deadwood در شهری کوچک در جنوب ایالت داکوتای فعلی در اواخر سال ۱۸۰۰ میلادی روایت می شود. از سراسر امریکا برای یافتن طلا مهاجران بساری کوچ می کنند که با یافتن طلا یک شبه ره صد ساله را بپیمایند. این شهر که در ابتدای تاسیس خود بدون هیچ قانونی اداره می شود و همه کاره ان شخصی است به نام “سورنجن” که صاحب بار و فاح شه خانه ای در “ددوود” می باشد که قانون را از طریق خود اجرا می کند. سورنجن با کاریزمایی شبیه بیل قصاب دارو دسته های نیویورکی شاید جذاب ترین شخصیت “ددوود” باشد .شخصیتی بی رحم اتشین مزاج و گاهی شوخ طبع. و این را بگویم که وجود این شخصیت در این سریال کافی است که شما را به دیدن این سریال ترغیب کند...
این سریال فوق العاده در ژانر تاریخی و وسترن ساخته شده است.داستان آن در دهه ی ۱۸۷۰ میلادی و در کمپی به نام Deadwood در منطقه ی داکوتای جنوبی رقم می خورد که مردم از اقصی نقاط کشور به آن آمده اند تا به رویای یک شبه پولدار شدن جامه ی عمل بپوشانند.هدف آن ها یافتن طلاست.
دد وود شهری بی قانون است و قانون در آن را فردی به نام Al Swearengen تعیین می کند.فردی که مدیر سالنی به نام Gem است که به نوعی مرکز لهو و لعب این شهر است.او با افرادی که مانع او و کسب سود او باشند مقابله می کند و قانون را به سبک خودش اجرا می کند.
بدون شک بازی Ian McShane (در نقش آل) نقطه ی قوت این سریال است.او شخصیتی است بی ادب ، تأثیر گذار ، قدرتمند ، خشن و در عین حال دلسوز و بسیار پیچیده است که که قطعا بعد از دیدن سریال جز شخصیت های محبوب و ماندگار سریالی شما خواهد شد.
اما نکته جالب در مورد این سریال که ارزش کار را بیشتر میکند، این است که شهر دد وود و بسیاری از کرکترها و اتفاقات سریال واقعی هستند و در همین راستا داستان کاملا شخصیت محور است و از هیجان و معما های لحظه ای و پیچیده خبری نیست.
اما حرف اخر در مورد این سریال اینکه Deadwood سریالی نیست که هر کسی آن را بپسندد اما اگر به دنبال یک سریال قوی از همه ی جهات هستید دیدن آن را به شما پیشنهاد می کنم.
داستان سریال درباره یک معلم شیمی است که علاوه بر مشکلات میانسالی به مشکل بزرگتری برمی خورد. او متوجه می شود که دارای سرطان ریه است و قرار است به زودی این دنیا را ترک بگوید، او که وضع مالی خوبی ندارد و دارای پسری دارای معلولیت می باشد به این فکر می افتد که باید قبل از مردن زندگی خانواده خود را تامین کند و کمی هم این اخر عمری از یکنواختی زندگی در سنین 50 سالگی فاصله بگیرد...
دکستر (به انگلیسی: Dexter) که در سن 3 سالگی یتیم و شاهد کشته شدن فجیع مادرش توسط گانگسترها بوده دچار آسیب شدید روانی شده توسط افسر پلیس میامی هری مورگان به فرزندی پذیرفته شده بود. وی متوجه گرایشهای بیماری روانی دکستر شد و به وی یاد داد تا اشتیاق وحشت آور خود را برای کشتن کنترل کند و آن را در راهی سازنده با کشتن افرادی که لیاقتش را دارند به کار برد. کسانی که بیشتر آنها از دست سیستم به خاطر راههای گریز در قانون فرار کرده اند یا هرگز دستگیر نشده اند…
داستان فصل دوم در کالیفورنیا رخ میدهد. جایی که سه کاراگاه و یک تبهکار با یکدیگر همکاری می کنند تا پرده از قتلی مخوف که زندگی همهی آنهارا تحت تاثیر قرار داده، بردارند. محوریت این فصل از سریال در مورد زنان سختکوش، مردان بد و تاریخ مخفی سیستم حمل و نقل ایالات متحده آمریکاست...
سریال "بهتره با ساول تماس بگیری" اسپینآف سریال "بریکینگ بد" می باشد که داستانش در مورد وکیل والتر وایت، ساول گودمن (باب ادنکیرک) و دفتر وکالت او و نحوه آشنایی او با اعضای گروه درست قبل از رخ دادن اتفاقات "بریکینگ بد" می باشد...
به خاطر بازی های سیاسی ، یک مرد بیگناه روانه زندان شده و سپس به اعدام محکوم می شود. در اینجا برادر او که یک نابغه است عمدا خود را به همان زندان می اندازد تا خود و برادرش را از آنجا فراری دهد...
بعد از 7 سال و بزرگ شدن فرزند مایکل اسکافیلد ، داستان از آن جایی شروع می شود که “تی بَگ” با یک مدرک می خواهد به لینکولن ثابت کند که مایکل هنوز زنده است. بعد از تحقیقاتشان لینکولن رد پای برادر خود را در یک زندان دورافتاده پیدا می کند و برای نجات او به سفری خطرناک می رود...
داستان سریال درباره فردی است به نام رگنار لاثبروک که با پادشاه آن دوران وایکینگ ها به مخالفت برمیخیزد و دوست دارد این بار به جای نبرد با شرقی های منطقه خود، حمله به سمت غرب را در دستور کار خود قرار بدهند. رگنار با مخالفت با پادشاه خود، کار را به جلو میبرد تا راه را برای نبرد با غربی ها هموار کند و حتی خود را در مقام پادشاهی ببیند...