داستان سریال در مورد کارگاه خصوصی Mick St. John هست که این کارگاه با کارگاهای دیگر فرق داره چون شخصیت داستان ما یک خون آشامه . Mick St. John ، شصت سال قبل که قرار بود ازداوج کنه نمی دونسته زنی که قراره باهاش ازدواج کنه یک خون آشامه این زن با زخمی کردن میک باعث شده او هم تبدیل به یک خون آشام بشه و هیچ وقت پیر نشه و همیشه خوش تیپ بمونه و زندگی جاودانه داشته باشه...
دکتر “دنیل پیرس”، یک متخص مغز و اعصاب با استعداد اما با رفتارهای عجیب و غریبه که باعث تعجب بقیه میشه. اف بی آی ازش دعوت میکنه تا توی حل کردن چندتا پرونده پیچیده بهشون کمک کنه. همکارش “کیت مورتی” هستش که شاگرد سابق همین دکتر خودمونه و کسیه که ازش برای همکاری با اف بی آی دعوت میکنه. توی این تیم، “مکس لویکی” دستیارش توی تدریس (یا همون استاد یار) و “ناتالی وینسنت” بهترین دوست دکتر هم هستن…
Glee سریال Glee درباره ی یک باشگاه دبیرستانی و در واقع یک کپی تلوزیونی و البته احتمالا موفق تر، از مجموعه فیلمهای High School Musical یا Bring It On است.شبکه ی تلوزیونی FOX از بهار 2008 به تبلیغ و معرفی این سریال پرداخته و کلیپها و تصاویر زیادی نیز پیش از شروع پخش آن، در اینترنت و تلوزیون منتشر شده بود. در این سریال همچنین از ستاره ی های موسیقی وآهنگهای معروف ومحبوب زیادی استفاده شده و بخاطر ویژگی های خاص و جذابش مورد تحسین منتقدان قرار گرقته...
موضوع این سریال در مورد خانمی است که به تازگی از همسرش جدا شده, و سعی می کند تا هیجان بیشتری در روابطش ایجاد کند و روند زندگی خود را تغییر دهد ولی..
مینی بابل به روایت داستان های تاریخی زندگی حضرت موسی و نوح و مسیح میپردازد
داستان سریال درباره پزشک زنی به نام “زو هارت” است که در نیویورک زندگی میکند. او پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه در رشته پزشکی، به سرعت جا پای پدر خود میگذارد و به یک جراح قلب و سینه تبدیل میشود…
داستان گروهی دانشمند هست که از مرکز کنترل بیماریها با سفر به قطب شمال میخواهند که امکان شیوع بیماری ای رو بررسی کنند و کشف نهایی اونها یا باعث تغییر و یا نابودی جهان خواهد شد…
مایکل وستن (Michael Westen) (جاسوس!) وسط یک عملیات توی نیجریه، حکم سوختگیش رو دریافت میکنه! «به عنوان جاسوس وقتی می‌سوزی، نه پولی داری، نه کاری، نه سابقه‌ی کار، هرجایی ولت کنند مجبوری همونجا بمونی. روی هرکسی که هنوز باهات صحبت میکنه حساب می‌کنی. خلاصه تا وقتی نفهمی که چه کسی تو رو سوزنده هیچ جا نمیری.» مایکل رو وسط میامی ولش می‌کنند. زادگاهش، جایی که مادرش و برادرش زندگی می‌کنند. تمام تلاشش اینه که بفهمه کی حکم سوختگیش رو داده. این وسط برای اینکه زندگیش بگذره با کمک دو نفر از دوستانش عملا نقش کاراگاه خصوصی رو هم بازی میکنه. روایت قصه، اول شخص هست. خود مایکل قصه رو روایت میکنه…
یه تازه‌عروس که توانایی گپ زدن با روح‌های کسایی که تازه فوت کردن رو داره، با وجود کلی شک و شبهه از طرف بقیه، سعی میکنه پیام‌های مهم این روح‌ها رو به آدمای زنده برسونه تا روح‌ها بتونن با خیال راحت به دنیای بعدی برن.
#240
داستان این کارتون زیبا مربوط به یک پسر 25 ساله به نام "فیلیپ فرای " است که در قرن بیستم زندگی می کند و شغلش رساندن پیتزا به دست مشتریان است. یه روز بر حسب اتفاق وقتی که در حال انجام کار و مشغول رساندن پیتزا به دست مشتریان بود ناخودآگاه درون دستگاهی می افتد که وی را 1000 سال منجمد نگه می دارد. حال او پس از 1000 سال از حالت انجماد خارج می شود و وارد قرن 31 می شود و متوجه می شود که کل جهان تغییر کرده است و تمامی ستارگان و سیاره ها توسط انسان ها کشف شده است و موجودات فضایی وجود دارند. در همین راستا "فیلیپ فرای " با پیرمردی دانشمندی به نام "پروفسور فارنسورت "که صد و شصت سال عمر دارد آشنا می شود. در همین بین "پرفسور فارنسورت "شغلی به "فیلیپ فرای " معرفی می کند و حال "فیلیپ فرای " باید به عنوان کسی که اشیا و لوازم مختلف را به نقاط فضا می رساند فعالیت کند...