شش دوست برای انجام آخرین خواسته یک دوست مرده به یک خانه قدیمی میروند. آنها در آنجا یک جعبه با چند شی و یک اسکلت پیدا میکنند که باعث بیدار شدن خاطرات تلخ کودکیشان میشود...
در حال فرار از جنگ داخلی آمریکا با بالون هوای گرم، دسته ای از فراریان در جزیره ای ناشناخته در اقیانوس آرام فرود می آیند. دور از پناهگاه امنی که انتظارش را داشتند، این جزیره محل زندگی هیولاهای گوشتخوار، دزدان دریایی تشنه به خون و نابغه دیوانه، کاپیتان نمو است...
در سال 1932 ، ارتش آمریکا که در حال مدرن سازی خود است به سواره نظام دستور می دهد که اسب های خود را از بین ببرند اما بعضی از سوارکاران دلسوز ، با دستورات مخالفت میکنند ، و اسب ها را به منظور نجات آنها از نابودی ، به سرقت می برند ...
در سال ۱۶۲۵ دارتانیان (کریس اودانل) برای جایگزینی پدرش به پاریس مهاجرت میکند تا مانند او یک تفنگدار شود. او به سه تفنگدار ملحق میشود تا از جنگ احتمالی با انگلستان جلوگیری کند. دارتانیان به طور تصادفی مکالمه کاردینال ریشیلیو و می لیدی را که خواهان توطئه برای برپایی جنگ میان فرانسه وانگلستان هستند را میشنود و تصمیم میگیرد تا به کمک سه تفنگدار ثابت کند کاردینال قصد دارد تا به کشور خیانت کند و با انگلستان جنگ راه بیندازد. آنها موفق میشوند می لیدی را دستگیر کنند و....
دوگ مرد جوانیست که تمام روز را بعنوان دربان در یک هتل مجلل کار می کند، تا پولی به دست آورد و بتواند کسب و کار خودش را راه اندازی کند. اما او در شرایطی به پول احتیاج پیدا می کند و شخصی کمکش می کند. اما متوجه می شود که آن شخص با زنی که او دوستش دارد وارد رابطه شده. حال دوگ باید میان عشق و پول یکی را انتخاب کند...
“سونورا وبستر”، نوجوانی است که از خانه فرار می کند و پس از ترک خانه کار پیشنهادی “دکتر کارور” و اسبش را قبول می کند. او در ابتدا به عنوان کارگر اصطبل کار خود را شروع می کند اما آرزو دارد که ...
وقتی مایکل کوربین همراه جمعی از دوستان همکلاسی فرانسویوش قراری برای سفر به فرانسه میگذارد وارد توطئه ای جهانی میشود .. مامور مایکل کوربین توسط شخصی بنام استرنکو لو میرود و ...
سريال "The Tudors" مجموعه اي فوق العاده در مورد سلطنت و ازدواج شاه هنري هشتم است. در اين سريال ويژگي هاي پر زرق و برق خاندان رنسانس انگلستان به چشم مي خورد و همچنين خيانت ها و توطئه هايي که براي رسيدن به تاج و تخت انجام مي دهند و...
مایکل وستن (Michael Westen) (جاسوس!) وسط یک عملیات توی نیجریه، حکم سوختگیش رو دریافت میکنه! «به عنوان جاسوس وقتی میسوزی، نه پولی داری، نه کاری، نه سابقهی کار، هرجایی ولت کنند مجبوری همونجا بمونی. روی هرکسی که هنوز باهات صحبت میکنه حساب میکنی. خلاصه تا وقتی نفهمی که چه کسی تو رو سوزنده هیچ جا نمیری.» مایکل رو وسط میامی ولش میکنند. زادگاهش، جایی که مادرش و برادرش زندگی میکنند. تمام تلاشش اینه که بفهمه کی حکم سوختگیش رو داده. این وسط برای اینکه زندگیش بگذره با کمک دو نفر از دوستانش عملا نقش کاراگاه خصوصی رو هم بازی میکنه. روایت قصه، اول شخص هست. خود مایکل قصه رو روایت میکنه…