سلست، که به تازگی طلاق گرفته است، با جان همتیم میشود تا در یک مسابقهٔ پرندهنگری شرکت کند. این اتفاق، جرقهای برای یک رابطهٔ عاشقانهٔ غیرمنتظره بین آن دو میشود.
جانی، مکانیک اهل فیلادلفیا، ناگهان درمییابد که پدر گمشدهاش یک دوک است. این خبر او را سخت شگفتزده میکند. اما دوک، آنگونه که جانی تصور میکرد، نیست و همچنین احساسات رو به رشد جانی نسبت به پرودنس، مشاور دوک، نیز برخلاف انتظار اوست.
سه برادر به همراه پسر کوچک خانواده، برای کمک به گروه موسیقی مدرسه که مدیر آن را ترک کرده است، وارد عمل میشوند. در این حین، آنها با چالشهای شخصی و خانوادگی نیز مواجه میشوند.
در یک مهمانی که یک مهماندار در آن مشغول ارائه خدمات غذایی بود، خواننده برنامه به طور ناگهانی دچار برقگرفتگی شد. این حادثه تلخ، مهمانی را به یک صحنه جرم تبدیل کرد و مهماندار نیز مجبور شد در تحقیقات پلیس برای کشف علت این اتفاق همکاری کند.
اِوا، زنبوردار، در حین نجات کندویی، نقاشی دیواری کهنی را کشف میکند. اوستن، باستانشناس حاضر در محل، این نقاشی را کلیدی برای تحقیقات خود میداند و اِوا را راضی میکند تا در جستجوی او در سراسر مالتا همراهش شود.
ضیافت قرون وسطایی گلدی بری در قلعه هاید با یک قتل به هم میخورد. او با کارآگاه شولتز برای حل معمای قبل از اینکه قاتل دوباره دست به کار شود، همکاری میکند.
مگان هنری، یک زیستشناس حیاتوحش ، که روی پروژهای کار میکند که حفاظت از حیات وحش در آفریقا را تقویت میکند، مجبور میشود با یک طراح پارک ، تیم اریکسون که میخواهد یک جاذبه فوقالعاده ایجاد کند، همکاری کند...
زمانی که یک مشاور املاک به قتل می رسد، گلدی بری با کارآگاه تام شولتز متحد می شود. همانطور که آنها رقابت های شخصی و حرفه ای را کشف می کنند، متوجه می شوند که مقصر نزدیک تر از حد انتظار است...
سه برادر وقتی مجبور می شوند در طول تعطیلات از یک نوزاد مراقبت کنند شگفت زده می شوند، در طول سفر آنها شروع به بازسازی روابط خود به عنوان برادر می کنند در حالی که عشق خود را برای کریسمس دوباره کشف می کنند....
اریکا یک دامدار است که تمام زندگی خود را با مادر و خواهرش در مزرعه خانوادگی کار کرده است. وقتی هارون از راه می رسد و برنامه های او را به هم می زند، او از خود می پرسد که واقعاً از زندگی چه می خواهد...
پس از فوت عمه دی، مغازه شیرینیفروشی او به طور مساوی بین خواهرزادهاش مگی و دکس، کشاورز شربت افرا، تقسیم میشود. مگی و دکس با دنبال کردن نامههایی که دی از خود به جا گذاشته، در جریان فستیوال شیرین پاییز، راز این تصمیم را فاش میکنند.
الیزابت تاچر یک معلم جوان است، از خانواده ای متمول که اهل شرق آمریکاست و اینک به شهری کوچک در غرب آمریکا کوچ کرده که دارای معدن زغال سنگ میباشد. این سریال شرح ماجرای مردم این شهر کوچک و مشکلات آنان با معدن ذغال سنگ و در عین حال چگونگی ارتباط این معلم جوان با اهالی شهر میباشد. دختری که از خانواده ای متمول آمده و حالا باید خود را با شرایط این شهر کوچک وفق بدهد. این سریال با الهام از کتابی به همین نام به قلم نویسنده کانادایی Janette Oke ساخته شده است.
«لئونارد» و «شلدون» دو دانشجوی نخبه فیزیک، اما بسیار ضعیف در روابط اجتماعی هستند که با هم زندگی می کنند. ماجرا از جایی شروع می شود که دختری بنام «پنی» همسایه ی آنها می شود، و به آن ها نشان می دهد که چقدر درمورد نحوه ی زندگی در خارج از آزمایشگاه کم می دانند...