اردوی تفریحی یک شرکت در جزیرهی اسرارآمیز به محلی برای ملاقات امیلیا با نامزد سابقش تبدیل میشود. این رویارویی باعث زنده شدن احساسات گذشته و ایجاد تنش میشود. با پیدا شدن جسد یکی از مهمانان، ماجرا به یک پرونده جنایی تبدیل شده و پای اتهامات به میان میآید.
در جزیرهای مرموز، مسابقهای برای حل یک قتل ساختگی برگزار میشود، اما با قتل یکی از کارکنان، مسابقه به یک پرونده قتل واقعی تبدیل شده و رازهای پنهان آشکار میشوند.
مردی معمولی که سفری لوکس به عنوان هدیه دریافت میکند، به اشتباه به عنوان یک ثروتمند شناخته میشود. در این سفر، او با سرایدار هتل که زنی زیبا و مهربان است، آشنا میشود و بین آنها عشقی پدید میآید. اما آیا این عشق زمانی که زن حقیقت را در مورد وضعیت مالی او بفهمد، همچنان پایدار خواهد ماند؟
مدی، خبرنگار روزنامه نورفولک، در ایام کریسمس وارد یک کشتی تفریحی می شود که در آنجا با یک افسر نیروی دریایی خوش تیپ آشنا می شود و در اتاق بایگانی کشتی به رمز و رازی برخورد می کند...
رئیس سختگیر و کارکشته یک بیمارستان، با ورود یک خلبان اورژانس جسور و بیقید و بند به زندگی خود، ناچار به بازنگری در سبک زندگی خشک و انعطافناپذیر خود میشود.
هنگامی که دو خانواده می خواهند سگ نجات یکسانی را به فرزندی قبول کنند، مادر مجرد کیت پس از موافقت با سرپرستی مشترک توله با پدر مجرد اریک و پسرش، با ترس از عاشق شدن دوباره روبرو می شود.
مدی (جولی گونزالو)، که صاحب یک تجارت کیک کوچک است، از یک بانکدار سرمایهگذاری کمک میگیرد، اما رابطه عاشقانه جدید بین آنها با بازگشت غیرمنتظره عشق اولش، نیت، پیچیده میشود...
کاترین بدترین روز ولنتاین زندگی خود را تحمل می کند. در راه بازگشت به خانه، یک کولی یک طلسم جادویی روی او می اندازد. صبح روز بعد او به زودی متوجه می شود که روز را دوباره تجربه می کند تا اینکه آقای راست را پیدا می کند.
هنگامی که دوسـت پسر دبیرستانی جسیکا "چیس تینور"بازیکن بیسبال ستاره، به شهر باز می گردد باعث میشود تا جسیکا بتواند به شغلش رونق دهد و آینده بهتری برای خود به ارمغان بیاورد...
"جسیکا" یکی از معروف ترین بازیگر هایی که دارای یک زندگی پر زرق و برق است ، روزی متوجه یکنواخت بودن زندگی ش میشود و تصمیم میگرد تا فیلمی با مضمون کریسمس بسازد و ..
داستان بیمارانی است که توسط جن و شیاطین تسخیر شده اند و دست به اعمال شیطانی زده اند و هم اکنون یا در زندان به سرمیبرند و یا در بیمارستان روانی. اما شیطان به این حد راضی نیست و تصمیم دارد که این بیماران را یک به یک از پای در اورد و جان آنها را بگیرد.