به دنبال موفقیت پروژهٔ «جزیرهٔ اسرارآمیز»، برنامههایی برای توسعهٔ آن مطرح میشود. در همین راستا، اعضای تیم جزیره با همکاران خود از «کوهستان اسرارآمیز» ملاقات میکنند تا یک بازی دوستانهٔ معمای قتل را اجرا کنند. اما این بازی با رخ دادن یک قتل واقعی و آشکار، به شکلی ناگهانی به پایان میرسد.
اردوی تفریحی یک شرکت در جزیرهی اسرارآمیز به محلی برای ملاقات امیلیا با نامزد سابقش تبدیل میشود. این رویارویی باعث زنده شدن احساسات گذشته و ایجاد تنش میشود. با پیدا شدن جسد یکی از مهمانان، ماجرا به یک پرونده جنایی تبدیل شده و پای اتهامات به میان میآید.
دکتر امیلیا پریستلی، که نیاز به تعطیلات آرام دارد، به جزیره اسرارآمیز میرود، یک استراحتگاه غوطهور با موضوع قتل و رمز و راز. با شروع بازی، تراژدی رخ می دهد: بنیانگذار منزوی استراحتگاه، به قتل می رسد...
چارلی دارد ازدواج میکند هنگامی که او دوستانش را دعوت می کند تا برای تعطیلات آخر هفته در یک کابین دور افتاده در بریتانیا به او بپیوندند ، گروه فکر می کند که این یک فرصت عالی است که از ایالات متحده دور شوند ، اتفاقات خیلی زود وقتی دوستان شروع به ناپدید شدن می کنند ، حالت شوم پیدا می کند ...
یک وایکینگ جوان به نام ویتارار با رؤیای تسخیر و ماجراجویی وارد بریتانیا می شود، اما هنگامی که خانواده و قبیله او به قتل می رسند، او باید در این سرزمین عجیب و غریب، جدید و خطرناک زنده بماند، و به دنبال محل زندگی عمویش بگردد...
"جو"، "مکس"، "گون" و "دیو" برنده یک مسابقه می شوند. سپس آنها به سفری گرانقیمت به سمت نیویورک می روند. وقتی وارد یک جت شخصی می شوند، از آنها خواسته می شوند موبایل های خود را کنار گذاشته و وارد یک بازی آنلاین شوند، اما آنها نمی دادند که این یک مسابقهی مرگ است...
داستان Kingsglaive به موازات Final Fantasy XV اجرا می شود و حول محور شخصیت اصلی XV یعنی پادشاه پدر King Regis و دوست دوران کودکی Lunafreya، بعد از Noctis که در یک سفر جاده ای با دوستانش قرار دارد رخ می دهد. پادشاه جادویی لوسیس اقامتگشاهش کریستال مقدس است، اما امپراتوری شوم نیفلهایم بی دلیل می خواهد جلوی آن ها رو بگیرد و ...