در آستانه کریسمس، هانا مایکلز، پزشک اورژانس، در فیلادلفیا تلاش میکند تا بین شغل پرمشغلهاش و رابطه رو به رشد با وس سالیوان، تکنسین اورژانس، تعادل برقرار کند.
این فیلم داستان ستاره ی فوتبال آمریکایی، کرت وارنر، را روایت می کند. او کار خود را از شغلی پیش پا افتاده در یک سوپر مارکت آغاز کرد و به ستاره ی فوتبال آمریکایی تبدیل شد...
رابرت یک مامور بازنشسته سیا است که در آرامش در یک استراحتگاه مخفی در جنگل زندگی می کند. یک روز، پسر ش برای ملاقات به اردوگاه میرود - اما دشمن قدیمی رابرت، بالزاری، او را دنبال میکند. در حالی که بالزاری و تیمش یک حمله همه جانبه را آغاز می کنند، پدر و پسر به پناهگاهی با فناوری پیشرفته که دیوارهای فولادی و سلاح های پیشرفته دارد عقب نشینی می کنند...
داستان زنی است که به عنوان نیروی ارتش آمریکا به زندان گوآنتانامو اعزام می شود. در این زندان مسلمانانی حضور دارند که توسط ارتش آمریکا دستگیر شده اند. این زن با یک زندانی جوان مسلمان (پیمان معادی) که ۸ سال عمر خود را در گوآنتانامو سپری کرده است، آشنا می شود و …
رن مک کارمک ( کنی ورملد ) پسر جوانی است که برای زندگی با خانواده ی عمویش ، به شهری کوچک به نام بامونت ( در ایالت تنسی ) آمده. رن هنگام ورود به این شهر کوچک متوجه میشود که رقصیدن و گوش دادن موسیقی با صدای بلند در این شهر ممنوع است! این قانونی است که کشیشی به نام مور ( دنیس کواید ) آن را وضع کرده و کسی هم توانایی مقابله با آن را ندارد. اما رن تصمیم میگیرد تا یکبار برای همیشه این قانون عجیب را از بین ببرد و همه شهر را به رقص درآورد و…
در فیلم جومانجی: مرحله بعدی، مشاهده میکنیم که اسپنسر بازی جومانجی را تعمیر میکند اما ناپدید شده و دوستانش هم دوباره به بازی منتقل میشوند. البته اینبار بازی ایراداتی پیدا کرده و شخصیتهای جدید، در نقش برخی از شخصیتهای قدیمی ظاهر میشوند.
این فیلم که با الهام از وقایع واقعی ساخته شده است، دربارهی ستارهی فرانسوی "جین سیبرگ" میباشد که در اواخر دههی شصت میلادی طی اتفاقاتی توسط افبیای مورد هدف قرار میگیرد و …
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...
گروهی از افراد تحت تکفل مختلف از هر قشر مختلف زندگی می کنند که برای شرکت در یک مجموعه واقعیت رقابتی رقابت می کنند که در حال بازسازی مدرن و زیبا از "دریاچه قو" است.
“جولس” یک دانش آموز کالج است که تحت فشار قرار می گیرد، تا زمانی که با “اوفلیا” آشنا می شود، اوفلیا یک هکر کامپیوتر است که با کمک جولس تصمیم می گیرد انتقام بگیرد و …