لس آنجلس، اندی کانرز در مسابقه ای شرکت می کند که در زمینه استعداد یابی افراد نترس و بیباک فعالیت دارد. اندی عاشق است و نزدیک یک سال است که با لورن نامزد کرده است اما او کمتر به لورن عشق می ورزد و در تختخواب نیز زیاد حرفی برای گفتن ندارد ...
هر هفت سال، مسابقهای بین ۳۰ تن از مرگبارترین انسانهای جهان برگزار میشود. آخرین کسی که در این مسابقه زنده بماند، نه تنها ۱۰ میلیون دلار جایزه میگیرد، که لقب برترین قاتل دنیا را نیز از آن خود می کند…
در سال 2048 اکثر مناطق کُره زمین دچار آب گرفتگی شده است. در این بین یک پدر به همراه دو پسرش تلاش میکنند گنجینه هایی را از ساختمان های دفن شده زیر آب بیرون آورند...
«شان بيتمن» (وان دربيک)، دانشجوي کامدن کالج، يکي از معتبرترين مدارس خصوصي شرق امريکاست. «شان» از «لورن هايند» (سوسامن) دانشجويي مقيد به اصول اخلاقي و ظاهرا غير قابل دسترسي، خوشش آمده است؛ در حالي که «لورن» شيفته ي «ويکتور» (پارديو)، پسري خوش سيما و از خود متشکر شده است...
«جرج» (کلاین) آرشیتکتی است که در خانه ای محقر، کنار دریا و بین همسایگانی با خانه هایی گران قیمت زندگی می کند. همه چیز بر وفق مراد «جرج» پیش می رود تا این که یک روز او را از کار بیست ساله ی آرشیتکتی اش اخراج می کنند و کمی بعد هم خبردار می شود فقط یک سال فرصت زندگی دارد
…
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...
سریال تلویزیونی امریکایی است که داستان بازماندگان یک سقوط هواپیما در جزیرهای در مناطق گرمسیری مدار راس السرطان را بازگو میکند که پس از صحبتهای سرمهماندار در پرواز بین سیدنی- لس آنجلس در جایی در اقیانوس ارام سقوط میکند. هر قسمت سریال، شامل زندگی هر کدام از بازماندگان در جزیره و قسمتی از زندگی گذشتهٔ او میباشد...
بعد از اینکه بیماری گسترش پیدا می کند و به بیشتر مردم منتقل می شود، نظم جامعه بهم می خورد و جان سالم بدر برده ها در کمپ های مختلف برای بقا مبارزه می کنند. در این میان که تعداد خونآشام ها در حال افزایش است، دکتر لوتر باید هر چه سریع تر متوجه شود که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، در حالی که فاین روز به روز قدرتمندتر می شود تا در نهایت تبدیل شود به رهبر جامعه زیرزمینی خونآشام ها.