داستان کاترین را دنبال می کند که برای مصاحبه در یک شغل با پل، مدیرعامل، که در همانجا او را استخدام میکند، آشنا میشود. آنها عاشق هم می شوند و همه چیزخوب پیش می رود تا زمانی که جسد همسر سابق پل در قصر او پیدا میشود و ...
یک زن بیوه و یک فوتبالیست سابق که زمانی عاشق یکدیگر بودهاند، پس از سالها در یک هتل به طور اتفاقی یکدیگر را ملاقات میکنند. احساسی که زمانی میانشان بوده دوباره زنده میشود و آنها به آیندهی رابطه خود فکر میکنند.
پس از تحصیل در خانه، اسکای نمی تواند صبر کند تا به تجربه دبیرستان برگردد و دوستانی پیدا کند. اما، زمانی که به نظر می رسد باند جدید او دزدی از مغازه را به معاشرت ترجیح می دهند، اسکای از خود می پرسد که آیا او با جمعیت اشتباهی درگیر شده است یا خیر...
هانا وارد یک چت روم آنلاین میشود و در آنجا با پسری آشنا میشود که خیلی زود دلباختهاش میشود. اما این آشنایی به سرعت از یک رابطهی خوب به یک رابطهی وحشتناک تبدیل میشود.
مادر جدید هالی به نوزادش که در زمان تولدش پیوند قلب انجام داده است، وقف دارد. هالی وقتی با مگان، یک دوست جدید، آشنا میشود، هیجانزده میشود، اما زندگی هالی به شکلی شوم در میآید زیرا به نظر میرسد خطری هر حرکت او را دنبال میکند...
پس از آشنا شدن با مردی در اینترنت "جولیا" تصمیم می گیرد با او ملاقات کند.اما او توسط آن مرد ربوده شده و نامه ای با علامت "ایکس" به جا می گذارد.پس از این اتفاق بازی موش و گربه ای برای پیدا کرد آنها اتفاق می افتد اما..