Jhey Castles

یک کوسه بی‌رحم، تعطیلات رویایی یک زوج را به کابوسی وحشتناک تبدیل می‌کند؛ زمانی که آن‌ها در دل دریا گرفتار می‌شوند و مجبورند برای زنده ماندن بجنگند.

هنگامی که یک موجود فضایی بامزه و شوخ طبع به نام چاک از سیاره پروکسیما ب در حیاط خلوت خانواده جانکینز سقوط می‌کند، این خانواده باید برای نجات دوست پشمالوی جدید خود از دست موجودات عجیب و غریبی که به دنبال او هستند، با یکدیگر متحد شوند. سرنوشت چاک، خانواده جانکینز و شاید کل کره زمین به این ماجراجویی بستگی دارد.

به نظر می رسد امیلی با یک دختر، یک شرکت روابط عمومی موفق، یک ارث خانوادگی و یک ازدواج قوی با کایل زندگی عالی دارد. اما با ورود لیلی که ادعا می کند خواهر ناتنی اوست همه چیز به هم می ریزد و باعث هرج و مرج در دنیای او می شود...

یک هنرمند مشتاق زمانی که از شوهر سوء استفاده‌ گر خود فرار می کند تا نزد یکی از دوستان دانشگاهی در سیاتل بماند، خود را در معرض خطر جدی می بیند...

یک روزنامه‌نگار بدبین به پوشش «دون ژوان» برنامه‌های دوست‌یابی اختصاص داده می‌شود و در نهایت متوجه می‌شود که چیزی بیش از آنچه به نظر می‌رسد وجود دارد...

یک نژاد بیگانه ستیزه جو با استفاده از موجودات غول پیکر و بلایای زمین شناسی بر اساس مواردی که در سیگنال کانال فیلم The Asylum که به سیاره آنها رسیده است، به زمین حمله می کنند...

پس از اینکه یک سیگنال کمک از یک سفینه فضایی تحقیقاتی به زمین بازمی گردد، نیروی فضایی ایالات متحده یک سفینه فضایی نجات را به پاندورا، قمر زحل می فرستد. اما هنگامی که آنها سعی می کنند به زمین بنشینند، متوجه می شوند که پاندورا توسط یک گونه انسان نما بسیار تکامل یافته ساکن شده است...

پس از تحصیل در خانه، اسکای نمی تواند صبر کند تا به تجربه دبیرستان برگردد و دوستانی پیدا کند. اما، زمانی که به نظر می رسد باند جدید او دزدی از مغازه را به معاشرت ترجیح می دهند، اسکای از خود می پرسد که آیا او با جمعیت اشتباهی درگیر شده است یا خیر...

وقتی عروس و داماد عروسی را در محراب رها می‌کنند، تصمیم می‌گیرند ماه عسل خود را بدون اینکه خودشان بدانند به یک استراحتگاه در هاوایی بروند ...

نیروهای تاریک از اعماق زمین به سطح می آیند، همه سرنشینان تایتانیک را به وحشت می اندازند و تهدید به تکرار یکی از بزرگترین بلایای تاریخ می کنند...

با وقوع سونامی، آتشفشان و سیل به دلیل طوفان‌های خورشیدی، یک خانواده ساکن شهر تلاش می‌کنند تا به پناهگاه نسبی غارهای مرتفع در چند مایلی دورتر فرار کنند....

هنگامی که یک زلزله شناس ، هشدار به وقوع زلزله ی ۱۲٫۷ ریشتری در سن آندرس می دهد ، کسی او را جدی نمی گیرد . حالا او می بایست خانواده ی خود را از شهر خارج کند ، قبل از اینکه شهر به ویرانه تبدیل شود …

یک مامور سابق عملیات ویژه که برای دیدار همسر و فرزند خود به شهر پمپی میرود. در همان زمان آتشفشان آن شهر فوران می کند و خانواده او در گیر نجات خود از شعله های آتشفشان می شوند...