سه سال از آن روز هولناک میگذرد، روزی که دو درصد از جمعیت جهان به طرز مرموزی ناپدید شدند. در شهر کوچک میپل تاون نیویورک، مردم هنوز هم در شوک این اتفاق عجیب هستند. برخی از آنها خانه و کاشانه خود را رها کرده و به فرقهای عجیب پیوستهاند که معتقدند این ناپدید شدنها نشانهای از پایان دنیا است. اعضای این فرقه، با لباسهای سفید و سیگار به دست، روزهای خود را به نظاره کردن دیگران و انتظار کشیدن برای پایان دنیا میگذرانند. در این میان، بقیه ساکنان شهر تلاش میکنند تا با این فقدان بزرگ کنار بیایند و زندگی عادی خود را از سر بگیرند، اما سایه سنگین این رویداد همچنان بر زندگی آنها سنگینی میکند. آیا آنها میتوانند پاسخی برای این معما پیدا کنند یا قرار است بقیه عمر خود را در انتظار روزی نامعلوم بگذرانند؟
داستان سریال درباره یک معلم شیمی است که علاوه بر مشکلات میانسالی به مشکل بزرگتری برمی خورد. او متوجه می شود که دارای سرطان ریه است و قرار است به زودی این دنیا را ترک بگوید، او که وضع مالی خوبی ندارد و دارای پسری دارای معلولیت می باشد به این فکر می افتد که باید قبل از مردن زندگی خانواده خود را تامین کند و کمی هم این اخر عمری از یکنواختی زندگی در سنین 50 سالگی فاصله بگیرد...
سریال تلویزیونی امریکایی است که داستان بازماندگان یک سقوط هواپیما در جزیرهای در مناطق گرمسیری مدار راس السرطان را بازگو میکند که پس از صحبتهای سرمهماندار در پرواز بین سیدنی- لس آنجلس در جایی در اقیانوس ارام سقوط میکند. هر قسمت سریال، شامل زندگی هر کدام از بازماندگان در جزیره و قسمتی از زندگی گذشتهٔ او میباشد...