اقتباسی از رمان زندگینامهای فلورا تامپسون "Lark Rise To Candleford" که در قرن 19 در آکسفوردشایر اتفاق میافتد، که در آن دختری جوان به شهری نقل مکان میکند تا کارآموزی اش را آغاز کند.
جولیو تورس، نویسنده، کارگردان و کمدین، داستان شش قسمتی خارقالعادهای از گم شدن یک گوشواره صدف طلا را روایت میکند.
چارلی کروز، کارآگاهی ماهر و غیرمعمول، پس از گذراندن دوران حبس به جرمی که مرتکب نشده بود، به کار خود بازمیگردد. او که طعم آزادی را دوباره چشیده، به آرامش و دیدگاهی فلسفی دست یافته و دیگر نیازی به انتقامجویی احساس نمیکند. اما حفظ این آرامش زمانی که یکی از نزدیکانش در خطر باشد یا زمانی که در حال تحقیق درباره قتل خود که به ناحق به آن متهم شده است، دشوار میشود.
یک قتل هولناک، دفتر دادستانی شیکاگو را به هم می ریزد، زمانی که یکی از خود مظنون به این جنایت است - باعث می شود متهم برای حفظ خانواده اش بجنگد.
زندگی یک دانش آموز 17 ساله زمانی تغییر می کند که او بیلبوردی را روی نمای مدرسه آویزان می کند که روی آن نوشته شده بود "مراقب باش: متجاوزی که اینجا پنهان شده است".
ویل، وارث عصبی و بیصلاحیت یک زنجیره تعمیر خودرو، علیرغم شکنجههای مداوم از سوی پسر عموی و کارمندش، شین، تلاش میکند تا تجارت پدرش را تغییر دهد.
ناتان میلر به والدین خود درمورد طلاقش اطلاع می دهد، پدرش تام میلر هم دادخواست طلاق میدهد و همسر 43 سالهی خود کارول را ترک می کند و...
روبی دانشجوی بورسیه زودباور ناخواسته شاهد یک راز در تالار مکستون است. جیمز، وارث میلیونر متکبر، مصمم است که او را ساکت کند، اما درگیری آنها جرقه ای غیرمنتظره بین آنها ایجاد می کند.
چارلز رولند و ادوین پین تصمیم گرفتند که وارد زندگی پس از مرگ نشوند تا روی زمین بمانند و در مورد جنایاتی که شامل چیزهای ماوراء طبیعی هستند تحقیق کنند.
در دنیایی که توسط موجوداتی به نام کایجو گرفتار شده بود، کافکا هیبینو آرزو داشت در نیروی دفاعی ثبت نام کند. او قول می دهد که با دوست دوران کودکی خود، مینا آشیرو، نام نویسی کند. به زودی، زندگی آنها را به روش های جداگانه ای می گیرد. کافکا در حالی که پس از نبردهای کایجو مشغول نظافت است، با رنو ایچیکاوا ملاقات می کند. عزم رنو برای پیوستن به The Defence Force وعده کافکا برای پیوستن به مینا و محافظت از بشریت را دوباره بیدار می کند.