یاتارو یاگوچی، دبیرستانی سال دومی، از زندگی معمولیش خسته شده. درسش خوبه و با دوستاش گشت و گذار میکنه، ولی در واقعیت از هیچ کدوم یک از این کارها لذت نمیبره. اون که توسط روزمرگی زندگی محدود شده، به طور پنهانی به کسانی که کار هاشون رو به شکل متفاوتی انجام میدن، حسادت میکنه. تا وقتی که اون به لذت نقاشی کردن پی میبره. وقتی که اون یه نقاشی، اثر یکی از اعضای باشگاه هنر رو میبینه، مجذوب رنگ های استفاده شده توی اون نقاشی میشه. بعدا، توی یه تمرین نقاشی، سعی میکنه که زبانش رو بدون استفاده از کلمات، بلکه با استفاده از نقاشی بیان کنه. بعد از اون تجربه، یاتارو خودش رو به قدری قدرتمند در هنر میبینه که تصمیم میگیره که هنر، کاریه که میخواد بعنوان شغلش انتخاب کنه. ولی موانع زیادی سد راهش قرار میگیره: پدر و مادرش که نسبت به این انتخاب های منحصر به فردش دودل هستند، همسالان باتجربه ترش، و اینکه دروس اون مبحث بیشتر از اونچه که در ابتدا تصور میکرد، عمیق تر بود.
یومی (Kim Go Eun) یک کارمند معمولی است. داستان اغلب بین زندگی واقعی یومی و درون ذهن او جایی که سلول ها مشغول فعالیتند، در جریان است. هر کدام از سلول ها نشان دهنده احساسات مختلف مانند عشق، خشونت، عقلانیت، خوب و بد است…
این انیمه داستان یک دختر یتیم جوان به اسم فنا هوتمن رو روایت میکنه. فنا روی جزیرهای بزرگ شده که امیدی نیست که به چیزی غیر از دارایی سربازهای امپراتوری بریتانیا تبدیل بشه. ولی فنا فقط یک یتیم ضعیف نیست. وقتی که گذشته مرموزش به سراغش میاد، فنا در رو به روش میبنده. هدفش اینه یک هویت جدید و عاری از محدودیت تشکیل بده و دنبال جایی بگرده که واقعا بتونه بهش تعلق داشته باشه و راز واقعی پشت کلمه رمزی عدن رو پیدا کنه.
توی یه شهر بزرگ مدرن مغازه کوچیکی هست به اسم "استدیوی عکس زمان". با این که مشتریای خیلی کمی داره، درواقع توسط شنگ ژائوشی و لو گانگ اداره میشه که 2 مرد با قدرتهای ویژه هستن. اونا برای حل کردن مشکل مشتریها وارد عکسها میشن. با این حال گاهی اوقات اوضاع از کنترل خارج میشه.
شاهزاده ویلهلم در مدرسه معتبر جدید شبانه روزی خود به نام هیلرسکا، سازگار می شود، اما پیروی از قلب چالش برانگیزتر از آن است که پیش بینی کرده بود.
زمانی خونآشامی به نام ونیتاس زندگی میکرد، که به علت متولد شدن زیر نور ماه آبی، مورد تنفر همنوعان خود بود، درحالیکه بیشترشان در شبی با ماه خونین رنگ به دنیا میآیند.غرق در ترس و تنهایی کتابی نوشت تحت عنوان «کتاب ونتیس»، یک گریمور نفرین شده، به امید اینکه این کتاب یه روز انتقامش رو از همه خونآشام ها بگیره. ونیتاس نو کارته نوئه رو دنبال میکنه، مرد جوانی که در قرن نوزدهم به صورت هوایی سفر میکنه به پاریس و هدفی در ذهن داره که اون پیدا کردن کتاب ونیتاسـه. حمله ناگهانی یک خونآشامباعث میشه تا ونیتاس مرموز بر بخوره، دکتری متخصص خونآشامها که، انسان معمولی بودنش بیشتر از هر چیز برای نوئه جای تعجب داشت. یک دکتر مرموز که هم نام هم نوشتههای بدنام ونیتاس رو به ارث برده و از گریمور برای درمان بیمار هاش استفاده میکنه، ولی پشت این رفتار مهربانانهش نیت نسبتا شیطانیتری وجود داره...
جمهوری سن مگنولیا. برای مدت زیادی، این کشور توسط همسایه اش، پادشاهی گیادیان، محاصره شده بوده که پهبادهای بی سرنشینی به اسم لژیون رو ساخته. پس از تحقیقات دردناک، جمهوری بالاخره موفق میشه که پهبادهای خودش رو بسازه که این جنگ یک طرفه رو لااقل بدون تلفات کنه - البته این چیزیه که دولت ادعا میکنه. در واقع، هیچ جنگ بدون خونریزی ای وجود نداره. پشت دیوارهای محکم که از 85 منطقه جمهوری محافظه میکنن، "بی وجودات" منطقه 86 وجود داره.
جانگ با روم (Lee Seung-Gi) افسر پلیس تازه کاریست که با صداقت تمام ، جویای عدالت و رسیدن به حقیقت است تا اینکه با یک پرونده قتل زنجیره ای رو به رو میشود که قاتل آن از بیماری روانی سایکوپاتی (جامعه ستیزی) برخورد دار است ، درحالیکه تمام شهر بخاطر این قاتل در ترس و وحشت فرو رفته است ، جانگ با روم ، با این قاتل ترسناک رو به رو میشود …
یون سونگ آه (Won Jin-A) در یک شرکت لوازم آرایشی به عنوان بازاریاب کار میکند که از کار خود لذت می برد و آن را با قدرت انجام میدهد. او آرزو دارد یک روز برند آرایشی و بهداشتی خود را داشته باشد ، این درحالیست که چا هیون سونگ (Ro Woon) نیز در همان شرکت به عنوان ارشد بازاریاب او کار میکند و…
موقع نجات دادن یه غریبه از تصادف ترافیکی کشته شد، یه نیت 34ساله به عنوان رودئوس گریرات توی دنیایی از جادو تولد تازهای پیدا کرد، یک نوزاد تازه متولد شده. با دانش، تجربه و پشیمانیهایی که از زندگی گذشتهش باقی مونده بود، رودئوس قسم خورد زندگی راضیکنندهای رو پیش ببره و اشتباهات گذشتهش رو تکرار نکنه. حالا با مقدار عظیمی از نیروی جادویی به همراه ذهن یک بزرگسال نعمت داده شده، رودئوس به عنوان یه نابغه که توسط والدین جدیدش به وجود اومده، دیده میشه. طولی نکشید که خودشو در حال درس خوندن تحت نظر پدر شمشیرزنش و یه دانشمند به اسم راکسی میگوردیا پیدا کرد، همه برای....