داستان فیلم در مورد قاضی خانواده برجسته ای است که با شوهرش در رابطه زناشویی دچار مشکل شده و در همین حال باید یک مورد قضایی که مربوط به نوجوانی از مذهبی از دین مسیحیت جوآنا هست را بررسی کند. این مورد قضایی درباره ی پسر نوجوانی که هفده سال و نه ماهش می باشد باید تحت درمان انتقال خون قرار گیرد می باشد. ولی این انتقال خون با باور مذهبی پسر و خانواده اش که اساس ذات زندگی را در خون می بینند در تضاد هست. بیمارستان به عنوان شاکی که پسر تحت تاثیر تعالیم تندروی مذهبی است و زیر هجده سال سن دارد باید درمان شود وارد این مورد قضایی می شود و خانواده ی نوجوان که می گویند پسر نوجوان ( با بازی فیون وایتهد (بازیگر نقش اصلی فیلم دانکرک)) به اندازه ی کافی عاقل هست و باید به آزادی باور او احترام گذاشت خواهان رد شکایت بیمارستان هستند. قاضی باید تصمیم بگیرد و از تصمیم او عواقبی برای پسر بوجود می آید که او و قاضی را درگیر می کند.

این فیلم بر اساس کتاب هست و همین سبب انسجام خاص اش می شود. فیلم ساخت انگلیس می باشد که روایت آرامی دارد. ( که به نظر من می آید کلا فیلم های ساخت انگلیس روند آهسته تری نسبت به ساخت آمریکا دارد.) استنلی توچین (شوهر قاضی) استنلی توچین است و بقیه بازیگر ها هم خوب هستند. پسر نوجوان هم بازی خوبی دارد ولی همه ی این ها زیر سایه بازیگری اما تاپسون می روند. بازیگری اما تامپسون درخشان و به جاست.

از نظر فکری و فلسفه ای داستان فیلم بنده به آن نقد دارم ولی در کل فیلم متفاوت و جالبی است.
این نکته را لازم هست بگویم بنده نقاد فیلم نیستم ولی دیدم فیلم جالبی است و برای کسانی که شک دارند نقد کوتاهی بنویسم.