هیچ حرفی برای گفتن نداره. نه عمق داره و نه کشش داستانی که آدم بتونه تا آخرش راحت نگاه کنه. مثلا خواسته علمی تخیلی رو با فلسفه اخلاق تلفیق کنه که مضحک شده. رابرت پتینسون اصلا نمیدونه این وسط داره چکار میکنه و احتمالا خودشم نفهمیده چکارست. هیچ حرف جدیدی واسه گفتن نداره. حیف وقت واقعا که واسه این اراجیف حروم بشه.
من به لحاظ شخصتی از فضای اسکاندیناوی خوشم میاد. برف و تاریکی و عشق در عین سردی آدما رو دوست دارم. به همین خاطر جنایی های سوید و دانمارک و نروژ رو نگاه میکنم. این سریال تو سه قسمت اول داستان یک قتل و دو قسمت دوم داستان یه قتل دیگه رو دنبال میکنه. پس روان و راحت داستانش رو میگه از اون نوع پیچشی که مثلا تو ترودیتکتیو میبینیم اصلا نداره. شخصیت ها هم خیلی ساده و دم دستی هستن. به درد بعد از ظهر جمعه میخوره. نه مشکل خاصی داره و نه ویژگی خاصی ولی من دوست دارم و نگاه میکنم. واقعیتش هم بخوام بگم از خیلی فیلم های سینمایی که این روزا دارن درست میکنن و کامپیوتری و دیجیتالی شدن بهتره از نظر من.
فضای نفس گیر واکشن بالایی رو تو سریال میبینیم. یکی از بهترین ها از لحاظ اکشن و خط داستانی در فصل یک سریال هست. فیلمبردای قوی و صحنه های اکشن داخل شهری و تفنگ و خون زیاد میبینیم تو سریال. داستان هم قشنگه و سراغ موضوعی رفته که همیشه خواهان داره، یعنی گروه های گنگستری و مافیا و از این جور چیزا. مشکل اینجاست که داستان خیلی پیچیدست و در عین حال خیلی سطحیه. شخصیت ها انگیزه های نامشخص دارن و رفتارشون با منطق داستان نمیخونه. کلیشه های تکراری میبینیم تو داستان. انگار فیلمنامه نویس ها شجاعت لازم رو نداشتن. ولی از حق نگذریم سرگرم کنندست، خصوصا فصل یک و تا حدودی فصل دو. فصل سه دیگه تکرار مکرراته.
این سریال یه تجربه جدید در ژانر جناییه و به شدت فضای پرتنش و نفس گیری داره. کل ماجرا تو فضای اتاق بازجویی میگذره ولی این دقیقا نقطه قوت سریاله.بازی های درخشانی از بازیگرا میبینیم. شخصیت ها( چه مجرم چه بازجو) کاملا عمیق و کار شده هستن. تعقیب و گریز و صحنه اکشن نداره ولی هیجان خیلی بالایی رو شاهد هستیم. سریال مثل مطاله ی رمان میمونه، ما هفته ها و ماه هایی که تحقیقات انجام شده که این شخص بیاد تو اتاق بازجویی بشینه رو نمیبینیم ولی اینقدر دیالوگ ها کار شده هستن که ذهن رو مجبور میکنه خودش این روند رو بازسازی کنه.از طرف دیگه تنوع فرهنگی رو توی هر چهارفصل سریال میبینیم که چقدر تفاوت بین انگلستان، فرانسه، آلمان و اسپانیا هست.
داستان گویی قوی و شخصیت پردازی عمیق تو یه لوکیشن ساده چه اثر مهیج و تاثرگذاری خلق کرده.
این سریال یه تجربه جدید در ژانر جناییه و به شدت فضای پرتنش و نفس گیری داره. کل ماجرا تو فضای اتاق بازجویی میگذره ولی این دقیقا نقطه قوت سریاله.بازی های درخشانی از بازیگرا میبینیم. شخصیت ها( چه مجرم چه بازجو) کاملا عمیق و کار شده هستن. تعقیب و گریز و صحنه اکشن نداره ولی هیجان خیلی بالایی رو شاهد هستیم. سریال مثل مطاله ی رمان میمونه، ما هفته ها و ماه هایی که تحقیقات انجام شده که این شخص بیاد تو اتاق بازجویی بشینه رو نمیبینیم ولی اینقدر دیالوگ ها کار شده هستن که ذهن رو مجبور میکنه خودش این روند رو بازسازی کنه.از طرف دیگه تنوع فرهنگی رو توی هر چهارفصل سریال میبینیم که چقدر تفاوت بین انگلستان، فرانسه، آلمان و اسپانیا هست.
داستان گویی قوی و شخصیت پردازی عمیق تو یه لوکیشن ساده چه اثر مهیج و تاثرگذاری خلق کرده.
این سریال یه تجربه جدید در ژانر جناییه و به شدت فضای پرتنش و نفس گیری داره. کل ماجرا تو فضای اتاق بازجویی میگذره ولی این دقیقا نقطه قوت سریاله.بازی های درخشانی از بازیگرا میبینیم. شخصیت ها( چه مجرم چه بازجو) کاملا عمیق و کار شده هستن. تعقیب و گریز و صحنه اکشن نداره ولی هیجان خیلی بالایی رو شاهد هستیم. سریال مثل مطاله ی رمان میمونه، ما هفته ها و ماه هایی که تحقیقات انجام شده که این شخص بیاد تو اتاق بازجویی بشینه رو نمیبینیم ولی اینقدر دیالوگ ها کار شده هستن که ذهن رو مجبور میکنه خودش این روند رو بازسازی کنه.از طرف دیگه تنوع فرهنگی رو توی هر چهارفصل سریال میبینیم که چقدر تفاوت بین انگلستان، فرانسه، آلمان و اسپانیا هست.
داستان گویی قوی و شخصیت پردازی عمیق تو یه لوکیشن ساده چه اثر مهیج و تاثرگذاری خلق کرده.
این سریال یه تجربه جدید در ژانر جناییه و به شدت فضای پرتنش و نفس گیری داره. کل ماجرا تو فضای اتاق بازجویی میگذره ولی این دقیقا نقطه قوت سریاله.بازی های درخشانی از بازیگرا میبینیم. شخصیت ها( چه مجرم چه بازجو) کاملا عمیق و کار شده هستن. تعقیب و گریز و صحنه اکشن نداره ولی هیجان خیلی بالایی رو شاهد هستیم. سریال مثل مطاله ی رمان میمونه، ما هفته ها و ماه هایی که تحقیقات انجام شده که این شخص بیاد تو اتاق بازجویی بشینه رو نمیبینیم ولی اینقدر دیالوگ ها کار شده هستن که ذهن رو مجبور میکنه خودش این روند رو بازسازی کنه.از طرف دیگه تنوع فرهنگی رو توی هر چهارفصل سریال میبینیم که چقدر تفاوت بین انگلستان، فرانسه، آلمان و اسپانیا هست.
داستان گویی قوی و شخصیت پردازی عمیق تو یه لوکیشن ساده چه اثر مهیج و تاثرگذاری خلق کرده.
داستان گویی قوی و شخصیت پردازی عمیق تو یه لوکیشن ساده چه اثر مهیج و تاثرگذاری خلق کرده.
داستان گویی قوی و شخصیت پردازی عمیق تو یه لوکیشن ساده چه اثر مهیج و تاثرگذاری خلق کرده.
داستان گویی قوی و شخصیت پردازی عمیق تو یه لوکیشن ساده چه اثر مهیج و تاثرگذاری خلق کرده.
داستان گویی قوی و شخصیت پردازی عمیق تو یه لوکیشن ساده چه اثر مهیج و تاثرگذاری خلق کرده.