داستان سریال در مورد جوانی بنوام آنگوس مکگایور است که یک سازمان مخفی و زیرزمینی را تاسیس می کند که در آن با بهره بردن از استعداد خود در راه های غیرمتعارف مشکلات را حل کرده و از وقوع فاجعه های زیانبار جلوگیری میکند...
داستان سریال در نقطه ای دور دست از جهان هستی روی می دهد، جایی که تمدن بشری دیگری بصورت مجموعه ای از سیاره ها که با نام دوازده کولونی شناخته می شوند مشغول به حیات است. در حال حاضر این نسل از بشر در حال جنگ با سایلون هاست؛موجوداتی که در واقع از همان رباتهایی پدید آمده اند که سالها پیش انسانها خود آنها را آفریده بودند و اکنون این رباتها که به سطح پیشرفته ای از هوش و فناوری رسیده اند با تکنیک های خاص به جنگ با انسانها برخواسته اند و به طوری ناگهانی در صدد جنگ با انسانها بر می آیند و بدین ترتیببا انفجار هسته ای تمامی دوازده سیاره را نابود می کنند و با جنگ فضایی تمامی سفینه های انسانها را نیز از بین می برند. اما سفینه ی فضایی گالاکتیکا تنها سفینه ای ست که نجات پیدا می کند و بدین ترتیب مسئولیت سنگین نجات نسل بشر بر دوش سرنشینان این سفینه می افتد. حال آنها چاره ای ندارند جز اینکه از چنگ سایلون ها بگریزند و با اسکان در سیاره ای تازه به ادامه ی زندگی بپردازند تا بدین ترتیب نسل بشر به حیات ادامه دهد. بنابراین سرنشینان سفینه با امید به افسانه ای قدیمی که مبتنی بر وجود نسلی دیگر از انسانها در سیاره ای به نام “زمین” است در فضای بی کران هستی به دنبال پناهگاهی برای ادامه حیات خود به حرکت در می ایند…
یک قاتل سرکش بازمیگردد تا سازمان مخفی که آموزشش داده را نابود کند...
یک زن ناشناس که حافظه اش را از دست داده در میدان ساعت نیویورک پیدا میشود در حالی که روی بدنش خالکوبی های عجیبی دارد...